mis

/ˈmɪs//ˌemaɪˈes/

پیشوند:، بد، به بدی، اشتباه، اشتباها، دش [misdemeanor]، رجوع شود به: miso- (پیش از واکه می آید)، دشمنی

جمله های نمونه

1. Clear and bright pupil, the MI, long eyelash tremble slightly, white flawless skin with light pink, thin lips like rose petals delicate drips.
[ترجمه گوگل]مردمک شفاف و روشن، MI، مژه های بلند کمی می لرزد، پوست سفید بی عیب و نقص با صورتی روشن، لب های نازک مانند گلبرگ های رز قطره های ظریف
[ترجمه ترگمان]مردمک روشن و روشن، یک مژه روی لبه، پوست بلند و بی نقصش، پوست بی نقصش، پوست صاف سفید با لبان نازک، مثل گلبرگ های لطیف، چکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the sun, in the most gorgeous die surrounded by next die,but be elated Mi open to the mandala.
[ترجمه گوگل]در آفتاب، در زرق و برق‌آمیزترین دیه که توسط دای بعدی احاطه شده است، اما خوشحال باشید که می‌توانید به ماندالا باز شوید
[ترجمه ترگمان]در آفتاب، در زیباترین روزه ای زندگی پس از مرگ، اما در عین حال Mi را به وجد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I translated back and forth, and there was no talk at all of Yo quiero a mi mama.
[ترجمه گوگل]من جلو و عقب ترجمه کردم، و اصلاً صحبتی از Yo quiero a mi mama نشد
[ترجمه ترگمان]من آن را به عقب و جلو ترجمه کردم و هیچ صحبتی در مورد دوست داشتن یک مادر بزرگ وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In other words, the definition of political refugee and economic mi grant became interchangeable.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، تعریف پناهنده سیاسی و کمک مالی اقتصادی قابل مبادله شد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تعریفی از کمک مالی و پناهندگی سیاسی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Front men Art mis also agreed to buy the remnants of the Executive Life insurance company.
[ترجمه گوگل]Front men Art Mis نیز با خرید بقایای شرکت بیمه Executive Life موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]افرادی که در جبهه پیشرو بودند نیز موافقت کردند که بقایای شرکت بیمه عمر اجرایی را خریداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At that time also, student activities mi could be used to purchase alcohol.
[ترجمه گوگل]در آن زمان نیز می‌توان از فعالیت‌های دانشجویی برای خرید الکل استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، از فعالیت های دانشجویی می توان برای خرید الکل استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore, a search for mis will locate mIssIle, mIschief, and even alchemist.
[ترجمه گوگل]بنابراین، جستجوی MissIle، mIschief و حتی کیمیاگر را پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جستجو برای میس پیدا خواهد شد که missile، mischief و حتی کیمیاگر را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once concluded, the Art mis deal looked a double winner.
[ترجمه گوگل]پس از پایان یافتن، قرارداد Art mis یک برنده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به این نتیجه رسیدم، برخورد گردباد به یک برنده دو برابر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now most MIS don t do auto update, so that method of client update is put f.
[ترجمه گوگل]اکنون اکثر MIS به‌روزرسانی خودکار را انجام نمی‌دهند، بنابراین روش به‌روزرسانی مشتری f قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اکنون بیشتر MIS به روز رسانی خودکار را انجام نمی دهند، بنابراین روش به روز رسانی مشتری f است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I sincerely believe the bird mis took the Chihuahua for a rat because it was in the shrubbery, " said Thomas Cullen, the falconer hired to run the anti-pigeon program. "
[ترجمه گوگل]توماس کالن، شاهین‌بازی که برای اجرای برنامه مبارزه با کبوتر استخدام شده بود، گفت: من صادقانه معتقدم که پرنده، چی‌هواهوا را برای موش انتخاب کرد، زیرا در بوته‌ها بود
[ترجمه ترگمان]توماس کولن، the که برای اجرای برنامه ضد کبوتر اجیر شده بود، گفت: \" من از صمیم قلب معتقدم که اشتباه پرنده the را برای یک موش، به این دلیل که در بوته زار بود، گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Management Information Systems ( MIS ) specialization is a user - friendly graduate specialization designed for administrators and managers.
[ترجمه گوگل]تخصص سیستم های اطلاعات مدیریت (MIS) یک تخصص فارغ التحصیل کاربر پسند است که برای مدیران و مدیران طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]تخصص مدیریت سیستم های اطلاعاتی (MIS)یک تخصص فارغ التحصیلان با کیفیت است که برای مدیران و مدیران طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A comprehensive MIS system is attachable to all of these modules, which allows both Central Bank and management reporting.
[ترجمه گوگل]یک سیستم جامع MIS قابل اتصال به همه این ماژول‌ها است که امکان گزارش‌دهی بانک مرکزی و مدیریت را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم جامع MIS به همه این واحدها کمک می کند، که هم امکان گزارش بانک مرکزی و هم برای گزارش مدیریت را فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wangte Green MIS is a automatic program generator based on relation type data bank management information system.
[ترجمه گوگل]Wangte Green MIS یک مولد برنامه خودکار بر اساس سیستم اطلاعات مدیریت بانک داده نوع رابطه است
[ترجمه ترگمان]MIS سبز یک ژنراتور برنامه خودکار براساس نوع سیستم اطلاعات مدیریت بانک اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To evaluate the application of surgery ( MIS ) in radical neck dissection using dog as a preclinical model.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی کاربرد جراحی (MIS) در تشریح رادیکال گردن با استفاده از سگ به عنوان یک مدل پیش بالینی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی کاربرد جراحی (MIS)در کالبدشکافی گردن رادیکال با استفاده از سگ به عنوان یک مدل preclinical
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. While large-scale MIS is being developed, what relation schema and power management system to set up greatly influences its initial development and later use.
[ترجمه گوگل]در حالی که MIS در مقیاس بزرگ در حال توسعه است، طرح واره ارتباط و سیستم مدیریت توان به شدت بر توسعه اولیه و استفاده بعدی آن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که MIS در مقیاس بزرگ در حال توسعه است، چه نمودار رابطه ای و سیستم مدیریت توان برای ایجاد میزان قابل توجهی بر توسعه اولیه و استفاده بعدی آن تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Management Information System
موضوع: کامپیوتر
سیستم اطلاعات مدیریت گونه ای از سیستم های اطلاعاتی رایانه ای است که می تواند اطلاعات را از منابع مختلفی در موسسه برای تصمیم گیری در رده مدیریتی جمع آوری و پردازش کند. کنترل مدیریتی نیازمند اطلاعاتی است که بخش از آن توسط سیستم های پردازشِ مبادلات تولید می شوند. سیستم های اطلاعاتی پشتیبان کنترل مدیریتی، اطلاعات تولید شده توسط سیستم های پردازش مبادلات را پردازش کرده و آنها را در شکل جدیدِ معنی داری به مدیر ارائه می کنند. چنین سیستم های اطلاعاتی، سیستم های اطلاعات مدیریتی نامیده می شوند.

سیستم اطلاعات مدیریت سیستمی است یکپارچه که از کاربر و ماشین برای ارائه اطلاعات در پشتیبانی از عملیات، مدیریت و تصمیم گیری در سازمان تشکیل شده است. این سیستم از نرم افزار و سخت افزار رایانه ای، راهنماها و دستورالعمل ها، مدل هایی برای تحلیل، برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری و یک پایگاه اطلاعات بهره می گیرد.

تخصصی

[کامپیوتر] سیستم اطلاعات مدیریت Management Information System - نگاه کنید به management information systems .
[برق و الکترونیک] ام ای اس - management information system-سیستم اطلاعات مدیریتی سیستم اطلاعات کامپیوتری که داده هایی از قبیل هزینه های مواد، سربار، گسترش عملکرد، فروش و سود و زیان را دریافت و در فواصل زمانی مشخص آنها را پردازش میکند. این سیستم گزارشهای نتیجه گیری را برای هدایت مدیریت و تصمیم گیریهایی مقتضی تهیه می کند. این گزارشها م یتوانند دیداری و به صورت نمایشهای گرافیکی بر روی مانیتور یا قابل چاپ شدن با چاپگر باشند. - metal- insulator semiconductor-نیمرسانای فلز - عایق ساختار نیمرسانایی که در آن یک لایه عایق، معمولاً با ضخامت کسری از میکرومتر، پیش از ایجاد اتصالهای فلزی بر روی زیر ساخت نیمرسانا نشانده می شود . این لایه می تواند ناحیه اثر میدانی در سطح ماده نیمرسانا ایجاد کند . کاربرد آن در خازنها، دیودها، ترانزیستورهای اثر میدان، دیودهای نورافشان، قطعات میکرواستریپ، و رکتورها و قطعات نیمرسانای دیگر است .

انگلیسی به انگلیسی

• central computer system (and the people who maintain it) that provides information on the activities resources and management method of a large company or organization
mis- combines with verbs and nouns to form new verbs and nouns which indicate that something is done badly or wrongly. for example, if you mismanage something, you manage it badly.

پیشنهاد کاربران

به عنوان پیشوند به معنای اشتباه هست.
مثال:
Misapply
misuse
Misbehave
Misapprehend
Misbelieve
Miscalculate
Miscarry
Mischance
Misconception
Misfit
Misdeed
Misfortune
...
[مشاهده متن کامل]

Mislead
Misguide
Mishap
Misjudge
Mislay
Misplaced
Mistreat
mispronounce
Misalliance
mistake
##################################################
mis/miso
از نظر ریشه شناسی به معنای تنفر هست.
مثال:
misanthropeA misanthrope is someone who hates and mistrusts people.
misogynistA misogynist is someone who hates women or is highly critical about the female gender.
misanthropyhatred of mankind
misogamyhatred of marriage
misogynyhatred of women
misogamista person who hates marriage
##########################################################
از نظر ریشه شناسی به معنای سوق دادن، فرستا دن، روانه کردن، گسیل داشتن، اعزام داشتن، ارسال داشتن هست.
مثال:
demiseA demise can be the death of someone or the slow end of something.
premiseA premise to an argument is a foundation or idea upon which the argument is based.
compromiseWhen you compromise someone's safety, you put it in danger in some way.
surmiseIf you surmise why something has occurred, you make a guess, offer a possibility, or have a theory about it.
compromisingmaking or willing to make concessions
premisesland and the buildings on it
promisingfull or promise

as prefix it means to do smt on wrong way
Exm
mispronounced
خانمی که نمیدانم متاهل است یا مجرد

بپرس