mirthful

/ˈmɜːrθfəl//ˈmɜːθfəl/

معنی: خوشحال، شنگول، شاد و خرم
معانی دیگر: دلشاد، طربناک، شادمان

جمله های نمونه

1. Slaves, however, may be. and sometimes are mirthful.
[ترجمه گوگل]بردگان، اما، ممکن است و گاهی اوقات شاد هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، برده ها ممکن است باشند و بعضی وقت ها با نشاط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her funny costume caused much mirthful laughter among the guests.
[ترجمه گوگل]لباس خنده دار او باعث خنده بسیار شادی در میان مهمانان شد
[ترجمه ترگمان]لباس خنده دار او موجب خنده شادی مهمانان در میان مهمانان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As she spoke, her eyes were mirthful, while her lips pouted.
[ترجمه گوگل]همانطور که او صحبت می کرد، چشمانش شادی بخش بود، در حالی که لب هایش پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که حرف می زد، چشمانش حاکی از شادی بود، در حالی که لب هایش اخم کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mirthful ending of the movie delighted all the audience.
[ترجمه گوگل]پایان دلنشین فیلم همه تماشاگران را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]پایان خوش این فیلم همه حضار را خوشحال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mirthful laugh echoed in the big hall.
[ترجمه گوگل]در سالن بزرگ صدای خنده شادی آور پیچید
[ترجمه ترگمان]خنده mirthful در سرسرای بزرگ طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Listen to the sorrowful songs, watch at the mirthful films.
[ترجمه گوگل]به آهنگ های غم انگیز گوش دهید، فیلم های شاد را تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]به آهنگ های غمگین گوش کنید، به فیلم های mirthful نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No Merry Andrew, to stir up the multitude with jests, perhaps hundreds of years old, but still effective, by their appeals to the very broadest sources of mirthful sympathy.
[ترجمه گوگل]نه مبارک اندرو، تا با توسل آنها به گسترده ترین منابع همدردی شادی آور، خیل عظیمی را با شوخی هایی که شاید صدها سال قدمت دارند، اما هنوز هم مؤثر هستند، برانگیزد
[ترجمه ترگمان]نه، شاهزاده مری، که شاید صدها سال داشت، اما هنوز موثر بود، اما هنوز موثر بود، با appeals بسیار عاری از لطف و شفقت، با the بسیار عاری از ترحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشحال (صفت)
shining, pleasant, happy, high, vivacious, merry, amused, delighted, glad, cheerful, lucky, fortunate, gleeful, jolly, cheery, sprightly, sunny, joyful, riant, festal, mirthful, felicific, gladsome, lilting, gleesome

شنگول (صفت)
cosh, sprightly, sappy, frisky, mirthful

شاد و خرم (صفت)
frisky, mirthful

انگلیسی به انگلیسی

• jolly, merry

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Happy
🔘 Cheerful
🔘 Delighted
🔘 Ecstatic
🔘 Elated
🔘 Enraptured
🔘 Exultant
🔘 Glad
🔘 Gleeful
🔘 Jolly
🔘 Joyful
🔘 Joyous
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Jubilant
🔘 Merry
🔘 Mirthful
🔘 Overjoyed
🔘 Thrilled
🔘 Up
🔘 Upbeat
✅ Definition:
👉 Feeling or showing great joy, satisfaction, or happiness.

هیجان انگیز، شعف انگیز

بپرس