👇مترادف؛
Entangle
Trap
Involve
Stuck
👇مثال؛
1. "She felt mired in her responsibilities at work, unable to find time for herself. "
2. "The scandal mired him in controversy, making it difficult for him to continue his career. "
... [مشاهده متن کامل]
3. "She felt mired in her responsibilities at work, unable to find time for herself. "
👈این عبارت معمولاً در زمینه هایی استفاده می شود که افراد با موانع بوروکراتیک، بارهای عاطفی یا شرایط پیچیده ای مواجه می شوند که پیشرفت آنها را مختل می کند. این عبارت بر احساس گیر کردن و دشواری پیدا کردن راه خروج تأکید می کند.
👇مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
👈این عبارت معمولاً در زمینه هایی استفاده می شود که افراد با موانع بوروکراتیک، بارهای عاطفی یا شرایط پیچیده ای مواجه می شوند که پیشرفت آنها را مختل می کند. این عبارت بر احساس گیر کردن و دشواری پیدا کردن راه خروج تأکید می کند.
کسی را گرفتار چیزی کردن