1. five minutes from downtown
پنج دقیقه راه از مرکز شهر
2. ten minutes after eleven
ده دقیقه پس از یازده
3. ten minutes to six
ده دقیقه به پنج
4. a few minutes will be set aside for individual devotion
چند دقیقه به نیایش فردی اختصاص داده خواهد شد.
5. it's twenty minutes of five
(ساعت) بیست دقیقه به پنج است.
6. only two minutes
فقط دو دقیقه
7. those fleeting minutes of our youth
آن چند دم زودگذر جوانی ما
8. in a few minutes he drew a sketch of the bridge
ظرف چند دقیقه گرته ی پل را کشید.
9. it wants ten minutes to midnight
ده دقیقه مانده به نیمه شب
10. please read the minutes of last december's meeting
لطفا صورت جلسه ی گردهمایی دسامبر گذشته را بخوانید.
11. to initial the minutes of a meeting
صورتجلسه را پاراف کردن
12. i was merely five minutes late
فقط پنج دقیقه تاخیر داشتم.
13. your watch is ten minutes slow
ساعت تو ده دقیقه عقب است.
14. a watch that loses five minutes a day
ساعتی که هر روز پنج دقیقه عقب می افتد.
15. confine your talk to ten minutes
صحبت خود را به ده دقیقه محدود کن.
16. each speaker was allotted five minutes
به هر یک از سخنرانان پنج دقیقه وقت داده شد.
17. he dismissed the class five minutes too early
او کلاس را پنج دقیقه زودتر (از موعد) مرخص کرد.
18. his comic act lasted five minutes
نمایش کمدی او پنج دقیقه طول کشید.
19. the london-paris hop took thirty minutes
پرواز لندن - پاریس سی دقیقه طول کشید.
20. the ship sank in ten minutes
ظرف ده دقیقه کشتی غرق شد.
21. a matter of hours (or minutes or day or years, etc. )
1- فقط چند ساعت (یا دقیقه یا روز یا سال و غیره)
22. barbecue the meat for only five minutes
گوشت را فقط پنج دقیقه کباب کن.
23. boil the vegetables for only three minutes
سبزی ها را فقط سه دقیقه در آب بجوشان.
24. can you spare me a few minutes of your time?
می توانی چند دقیقه وقت خودت را به من بدهی ؟
25. he bagged two fugitives within five minutes
در ظرف پنج دقیقه دو فراری را گرفتار کرد.
26. he closed the deal in five minutes
ظرف پنج دقیقه معامله را انجام داد.
27. he cut his speech by five minutes
او نطق خود را پنج دقیقه کوتاه کرد.
28. he drained his glass within two minutes
او ظرف دو دقیقه لیوان خود را تهی کرد.
29. his eminence will arrive in five minutes
عالی جناب (کاردینال) تا پنج دقیقه ی دیگر وارد خواهند شد.
30. let the engine run for five minutes so that it warms up
بگذار موتور (اتومبیل) پنج دقیقه در جا کار کند تا گرم شود.
31. let the tea stand a few minutes to infuse
بگذار چای مدتی بماند تا دم بکشد.
32. the airplane will arrive in thirty minutes
هواپیما سی دقیقه ی دیگر می رسد.
33. the hospital is within a ten minutes walk
با پای پیاده تا بیمارستان ده دقیقه راه است.
34. to do a mile in four minutes
مسافت یک مایل را در چهار دقیقه پیمودن
35. he was back in a matter of minutes
او ظرف چند دقیقه برگشت.
36. i gentled the dog for a few minutes
برای چند دقیقه سگ را نوازش کردم.
37. i'll take a break for a few minutes
برای چند دقیقه از کار دست خواهم کشید (استراحت خواهم کرد).
38. john netted ten big fish in five minutes
جان در پنج دقیقه ده ماهی بزرگ را با تور گرفت.
39. let the soup simmer for a few minutes
بگذار آبگوشت چند دقیقه ملایم بجوشد.
40. my french lesson is beginning in ten minutes
کلاس فرانسه ی من ده دقیقه ی دیگر آغاز می شود.
41. the runners were panting for a few minutes after the race
دوندگان تا چند دقیقه بعد از مسابقه نفس نفس می زدند.
42. this moment of thought lasted only five minutes
این زمان تفکر فقط پنج دقیقه طول کشید.
43. we caught the train with a few minutes to spare
به ترن رسیدیم و چند دقیقه هم اضافه آوردیم.
44. before each race, he limbers up for fifteen minutes
پیش از هر مسابقه ای پانزده دقیقه نرمش می کند.
45. the division of a day into hours and minutes
تقسیم روز به ساعت و دقیقه
46. please don't bother; we won't stay more than a few minutes
لطفا زحمت نکشید; ما چند دقیقه ای بیشتر نخواهیم ماند.
47. the bank telephone operator kept me on hold for five minutes
تلفنچی بانک مرا پنج دقیقه منتظر نگهداشت.
48. the poison was capable of killing an elephant in five minutes
زهر می توانست در پنج دقیقه فیلی را بکشد.
49. mustard gas is a persistent gas that remains deadly for several minutes
گاز خردل گاز دیرپایی است که تا چندین دقیقه مهلک باقی می ماند.