minutely

/ˈmɪnətli//maɪˈnjuːtli/

هر دقیقه، دقیقه به دقیقه، به قطعات بسیار کوچک، به تکه های ریز، دقیقه بدقیقه، هروقتی، هر دقیقه ای

جمله های نمونه

1. The metal is then minutely examined to ensure there are no cracks.
[ترجمه گوگل]سپس فلز مورد بررسی دقیق قرار می گیرد تا از عدم وجود ترک اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]سپس فلز به دقت بررسی می شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ شکافی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The room was examined minutely for clues.
[ترجمه گوگل]اتاق به طور دقیق برای سرنخ بررسی شد
[ترجمه ترگمان]این اتاق فقط برای سر نخ به دقت مورد بررسی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report minutely limned the trade situation.
[ترجمه گوگل]این گزارش به طور دقیق وضعیت تجارت را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]این گزارش به خاطر موقعیت شغلی limned بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film has been minutely dissected by the critics.
[ترجمه گوگل]این فیلم به طور دقیق توسط منتقدان تجزیه و تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم به طور دقیق توسط منتقدان مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The agreement has been examined minutely.
[ترجمه گوگل]این توافق به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این توافق به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The benefit of an x-ray far outweighs the minutely increased risk of cancer.
[ترجمه گوگل]مزیت اشعه ایکس بسیار بیشتر از افزایش خطر سرطان است
[ترجمه ترگمان]مزایای استفاده از اشعه ایکس مهم تر از افزایش احتمال ابتلا به سرطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Booth's team created minutely detailed maps of the capital, assigning individual dwellings to the various social classes.
[ترجمه گوگل]تیم بوث نقشه های دقیق و دقیقی از پایتخت ایجاد کرد و خانه های فردی را به طبقات مختلف اجتماعی اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]گروه بوث هم نقشه های دقیقی از پایتخت تهیه کرد و خانه های اختصاصی را به طبقات مختلف اجتماعی اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But all we see are pillow lavas, varying minutely with fewer or more buds, perhaps larger or smaller lobes.
[ترجمه گوگل]اما تنها چیزی که ما می‌بینیم گدازه‌های بالشی هستند که به طور دقیق با جوانه‌های کمتر یا بیشتر، شاید لوب‌های بزرگ‌تر یا کوچک‌تر تغییر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما تنها چیزی که می بینیم بالش lavas است که با تعداد کم تر یا بیشتر جوانه ها، شاید بزرگ تر و یا کوچک تر تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She studied the letter minutely.
[ترجمه گوگل]او نامه را به دقت مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]با دقت به نامه نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We waited to have our visas minutely examined by security police with green uniforms and humorless expressions.
[ترجمه گوگل]ما منتظر بودیم تا ویزای ما توسط پلیس امنیتی با یونیفرم سبز و عبارات بی طنز بررسی شود
[ترجمه ترگمان]ما منتظر بودیم که visas را با دقت بررسی کنیم و پلیس را با لباس سبز و قیافه های عبوس بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tablets reveal the Minoans as lovers of minutely recorded detail; their labyrinthine architecture reveals a love of complexity and puzzles.
[ترجمه گوگل]لوح ها مینوی ها را به عنوان عاشق جزئیات ثبت شده آشکار می کنند معماری هزارتویی آنها عشق به پیچیدگی و پازل را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این لوح ها the را به عنوان عاشقان دقیق به تفصیل شرح می دهند؛ معماری پیچیده آن ها عشق پیچیدگی و معما را آشکار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The minutely detailed classification is of the type appropriate to an extensive collection.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی دقیق دقیق از نوع مناسب برای یک مجموعه گسترده است
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی دقیق دقیق، از نوع مناسب برای مجموعه گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are bracelets minutely fashioned as serpents.
[ترجمه گوگل]دستبندهایی وجود دارد که به صورت مار طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]There به جز مارها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After I after 500 meters quickly, examine minutely breathlessly: " What job to produce after all? "
[ترجمه گوگل]بعد از 500 متر سریع، به دقت بررسی کنید: "بالاخره چه کاری تولید کنم؟"
[ترجمه ترگمان]بعد از ۵۰۰ متر به سرعت، به طور دقیق، دقیق بررسی کنید: \"چه کاری برای تولید وجود دارد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• meticulously, exactingly, scrupulously, diligently, thoroughly, in detail
if you examine something minutely, you examine it very carefully, paying attention to every detail.
minutely also means very slightly.

پیشنهاد کاربران

به طوری دقیق

IN DETAIL
systems of politics are examined minutely by academics
با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه دقیق

بپرس