minted

انگلیسی به انگلیسی

• mint flavored; coined

پیشنهاد کاربران

UK /informal
having a lot of money; rich
انگلیسی بریتانیایی، غیر رسمی
خیلی پولدار، ثروتمند
I imagine those kids think I'm minted.
The directors of the company are absolutely minted.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/minted
حک شده
The freshly minted troops are being assigned to the presidential palace
نیروهای جدیدی که به تازه گی تشکیل شدند به کاخ ریاست جمهوری منتقل می شوند

بپرس