minnow

/ˈmɪnoʊ//ˈmɪnəʊ/

معنی: کپور، ماهی قنات، ماهی گول
معانی دیگر: مینو (انواع ریزه ماهی هایی که در ماهیگیری با قلاب به عنوان دام انداز به کار می روند) (minny هم می گویند)

جمله های نمونه

1. Throw out a minnow to catch a whale.
[ترجمه گوگل]برای صید نهنگ، مینو را بیرون بیاندازید
[ترجمه ترگمان]یک ماهی گول بزنید تا وال صید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These two companies are both minnows in the international market.
[ترجمه گوگل]این دو شرکت هر دو در بازار بین‌المللی نقش‌آفرینی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت هر دو minnows در بازار بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Diadora League minnows could have been three up in the first 20 minutes.
[ترجمه گوگل]مینوهای لیگ دیادورا می توانستند در 20 دقیقه اول 3 گل باشند
[ترجمه ترگمان]قرار بود که minnows Diadora در ۲۰ دقیقه اول سه تن از ماهی ها را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Darkness is stronger and swallows them like minnows.
[ترجمه گوگل]تاریکی قوی تر است و آنها را مانند مینا می بلعد
[ترجمه ترگمان]تاریکی قوی تر است و آن ها را مثل ماهی ها قورت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plenty of minnows, but I throw them back in.
[ترجمه گوگل]مینو زیاد است، اما من دوباره آنها را داخل می‌اندازم
[ترجمه ترگمان]به مقدار زیادی ماهی، اما آن ها را دوباره به داخل می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To throw out a minnow to catch a whale.
[ترجمه گوگل]بیرون انداختن مینو برای گرفتن نهنگ
[ترجمه ترگمان]یک ماهی کوچک برای صید نهنگ درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their total catch was one minnow.
[ترجمه گوگل]مجموع صید آنها یک مینو بود
[ترجمه ترگمان]صید کامل آن ها یک ماهی کوچولو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One must lose a minnow to catch a salmon.
[ترجمه گوگل]برای صید ماهی قزل آلا باید یک مرغ ماهی را از دست داد
[ترجمه ترگمان]یک ماهی هم باید یک ماهی را از دست بدهد تا ماهی قزل آلا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mullet, crabs, ray and other minnow are get together in the dock outside the Alabamian.
[ترجمه گوگل]کفال، خرچنگ، اشعه و دیگر مینا در اسکله خارج از آلابامیان گرد هم می آیند
[ترجمه ترگمان]Mullet، خرچنگ های، ری و سایر ماهی ها در بندر outside به هم می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Operationally, too, PetroChina a minnow beside its peers.
[ترجمه گوگل]از نظر عملیاتی نیز، پتروچاینا در کنار همتایان خود یک میننو است
[ترجمه ترگمان]Operationally نیز در کنار هم سن و سالان خود minnow را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These jawless proto-fish were mostly quite small, the size of large minnows, and they were heavily armoured.
[ترجمه گوگل]این پروتوماهی‌های بدون آرواره عمدتاً بسیار کوچک و به اندازه ماهی‌های کوچک بزرگ بودند و به شدت زره پوش بودند
[ترجمه ترگمان]این نمونه های اولیه، عمدتا کوچک بودند، به اندازه of بزرگ، و آن ها به شدت مسلح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bridge on State Road 46 is another good spot to catch the fish, using minnows.
[ترجمه گوگل]پل در جاده ایالتی 46 یکی دیگر از نقاط خوب برای صید ماهی با استفاده از مینا است
[ترجمه ترگمان]پل خیابان ایالتی ۴۶ یک محل خوب دیگر برای گرفتن ماهی با استفاده از minnows است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The brass thought they could calm things down by throwing a few minnows to the sharks.
[ترجمه گوگل]برنج ها فکر می کردند که می توانند با پرتاب چند ماهی مینو به سمت کوسه ها اوضاع را آرام کنند
[ترجمه ترگمان]افسر ارشد فکر می کرد که آن ها می توانند با پرتاب چند ماهی کوچک به کوسه ها همه چیز را آرام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fish the northern side of Bird Island with jigs tipped with minnows at dawn for best results.
[ترجمه گوگل]برای بهترین نتیجه، در ضلع شمالی جزیره پرنده ماهیگیری کنید
[ترجمه ترگمان]در قسمت شمالی جزیره پرنده، jigs با tipped minnows در سپیده دم به بهترین نتیجه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کپور (اسم)
carp, minnow

ماهی قنات (اسم)
minnow

ماهی گول (اسم)
minnow

انگلیسی به انگلیسی

• small freshwater fish from the cyprinidae family; someone or something that is considered insignificant
a minnow is a very small freshwater fish.
a minnow is also a small or insignificant person or thing.

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
ریز ماهی
یک اصطلاح جایگزین برای ماهی، که کسی را با یک سرمایه گذاری کوچک در کریپتو توصیف می کند.
[فوتبال] تیم فوتبال از دسته های پایین بدون پشتوانه مالی
کوچک - ماهی کپور

بپرس