miniscule

/ˈmɪnəskjuːl//ˈmɪnəskjuːl/

رجوع شود به: minuscule

جمله های نمونه

1. He only gobs miniscule amounts at any time . . . and has a constant supply waiting, poised on his tongue.
[ترجمه گوگل]او در هر زمان فقط مقادیر ناچیزی مصرف می کند و یک منبع دائمی در انتظار، آماده بر زبانش است
[ترجمه ترگمان]او فقط مقدار ناچیزی در هر زمان وجود دارد و ذخیره ثابتی دارد که روی زبانش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Huge scenes are captured in miniscule canvases, and small plants are painted all over large canvases.
[ترجمه گوگل]صحنه های عظیم در بوم های کوچک ثبت می شوند و گیاهان کوچک روی بوم های بزرگ نقاشی می شوند
[ترجمه ترگمان]صحنه های عظیم در canvases بسیار ناچیز به دام می افتند و گیاهان کوچک روی تابلوهای بزرگ نقاشی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In spite of his miniscule salary, Tom loves his job.
[ترجمه گوگل]تام علیرغم دستمزد ناچیزش، عاشق کارش است
[ترجمه ترگمان]، با وجود حقوق ناچیزی که داشت تام عاشق کارش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China's stockpile of fissile material is a miniscule fraction of that of the United States.
[ترجمه گوگل]ذخایر مواد شکافت پذیر چین کسری ناچیز از ذخیره سازی ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]نگهداری مواد رادیواکتیو در چین بخشی بسیار ناچیز از مواد رادیواکتیو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The star layout would only be a miniscule change which the average person would not notice.
[ترجمه گوگل]طرح ستاره فقط یک تغییر جزئی است که افراد عادی متوجه آن نمی شوند
[ترجمه ترگمان]طرح این ستاره تنها تغییر ناچیزی خواهد بود که فرد به طور متوسط متوجه آن نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For another, the interstellar grains miniscule -- only a few microns in size.
[ترجمه گوگل]برای دیگری، دانه های بین ستاره ای کوچک هستند -- فقط چند میکرون اندازه
[ترجمه ترگمان]برای مثال، غلات میان ستاره ای بسیار ناچیز است - - تنها چند میکرون به اندازه چند میکرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In his eye, all of these problems are miniscule.
[ترجمه گوگل]از نظر او همه این مشکلات جزئی هستند
[ترجمه ترگمان]در چشم او، همه این مشکلات بسیار ناچیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miniscule engine components do not always behave like their scaled - up counterparts.
[ترجمه گوگل]اجزای موتور کوچک همیشه مانند همتایان کوچک شده خود رفتار نمی کنند
[ترجمه ترگمان]اجزای موتور miniscule همیشه مثل همتایان scaled خود رفتار نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The miniscule water boatman makes the loudest sound for body size in the animal kingdom. Cynthia Graber reports.
[ترجمه گوگل]قایقران کوچک آبی بلندترین صدا را برای اندازه بدن در قلمرو حیوانات تولید می کند سینتیا گرابر گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]قایقران آب ناچیز، بلندترین صدا را برای اندازه بدن در قلمرو حیوانات به صدا در می آورد سینتیا مک Graber گزارش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For another[sentence dictionary], the interstellar grains are miniscule -- only a few microns in size.
[ترجمه گوگل]برای یک [فرهنگ جملات] دیگر، دانه‌های بین ستاره‌ای کوچک هستند - فقط چند میکرون اندازه
[ترجمه ترگمان]برای یک فرهنگ لغت دیگر، دانه های ستاره ای بسیار ناچیز هستند - - تنها چند میکرون به اندازه چند میکرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This mortal world grain of sand, miniscule.
[ترجمه گوگل]این جهان فانی دانه شن، کوچک
[ترجمه ترگمان]این دنیای فانی ذره ای از ماسه و پست وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These beasts may be miniscule, but they live life on a truly grand scale.
[ترجمه گوگل]این جانوران ممکن است کوچک باشند، اما آنها زندگی را در مقیاسی واقعا بزرگ می گذرانند
[ترجمه ترگمان]این جانوران ممکن است بسیار ناچیز باشند، اما زندگی در یک مقیاس واقعا بزرگ زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is miniscule, hardly detectable, even by the finest of your instruments.
[ترجمه گوگل]کوچک است، حتی با بهترین ابزار شما به سختی قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]بسیار ناچیز است که حتی با بهترین آلات موسیقی شما قابل کشف نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those numbers, however, reflect a miniscule portion of the threats faced by nonwhite and low-income families.
[ترجمه گوگل]با این حال، این اعداد نشان دهنده بخش کوچکی از تهدیدات خانواده های غیرسفیدپوست و کم درآمد است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ارقام، بخش بسیار ناچیزی از تهدیدهایی که خانواده های کم درآمد و خانواده های کم درآمد با آن مواجه هستند را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That's miniscule compared to the number of people who die annually of regular influenza.
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با تعداد افرادی که سالانه بر اثر آنفولانزای معمولی جان خود را از دست می دهند بسیار ناچیز است
[ترجمه ترگمان]این بسیار ناچیز است در مقایسه با تعداد افرادی که سالانه از آنفولانزا کم می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tiny, very small

پیشنهاد کاربران

کوچولو، ریزه میزه، فسقلی، خرد، کوچک، ریز
بی نهایت کوچک
Teeny tiny
همان لغت minuscule است که در گذر زمان توسط مردم تغییر شکل پیدا کرده .
به معنای خیلی کوچک، کم
Tiny، nanoscale

بپرس