minimise

جمله های نمونه

1. You can minimise the dangers of driving by taking care to obey the rules of the road.
[ترجمه گوگل]با رعایت قوانین رانندگی می توانید خطرات رانندگی را به حداقل برسانید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید خطرات رانندگی را به حداقل برسانید و از قوانین جاده پیروی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every effort is being made to minimise civilian casualties.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش ها برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامیان انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای به حداقل رساندن تلفات غیر نظامی صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Equally, it would be unwise to minimise the effects of the peculiar circumstances created by the war.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به حداقل رساندن تأثیرات شرایط خاص ایجاد شده توسط جنگ، عاقلانه نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه، به حداقل رساندن اثرات شرایط خاص ایجاد شده توسط جنگ، غیرعاقلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This will minimise uneven shading in daylight, which is more noticeable on a plain carpet.
[ترجمه گوگل]این امر سایه ناهموار در نور روز را به حداقل می رساند، که در فرش ساده بیشتر قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این کار سایه غیر یکنواخت را در نور روز به حداقل می رساند که در یک فرش ساده بیشتر قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So households have no incentive to minimise or recycle the waste they create.
[ترجمه گوگل]بنابراین خانوارها انگیزه ای برای به حداقل رساندن یا بازیافت زباله های ایجاد شده ندارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین خانواده ها هیچ انگیزه ای برای به حداقل رساندن یا بازیافت the که ایجاد می کنند ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They used the gentle touch to minimise the pressure on the 25-year-old woman following her horrific experience.
[ترجمه گوگل]آنها از لمس ملایم برای به حداقل رساندن فشار روی زن 25 ساله پس از تجربه وحشتناکش استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تماس ملایم برای به حداقل رساندن فشار یک زن ۲۵ ساله پس از تجربه وحشتناک او استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clients are apt to minimise numbers of assignments, whilst headhunters maximise them, and neither are willing to divulge exact figures.
[ترجمه گوگل]مشتریان می‌توانند تعداد تکالیف را به حداقل برسانند، در حالی که هد شکارچیان آن‌ها را به حداکثر می‌رسانند و هیچ‌کدام مایل به فاش کردن ارقام دقیق نیستند
[ترجمه ترگمان]مشتریان مستعد به حداقل رساندن تعداد تکالیف هستند، در حالی که headhunters آن ها را به حداکثر می رساند و هیچ یک مایل به فاش کردن ارقام دقیق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, I would like to minimise the fuel consumption damage.
[ترجمه گوگل]با این حال، من می خواهم آسیب مصرف سوخت را به حداقل برسانم
[ترجمه ترگمان]با این حال، مایل هستم میزان مصرف سوخت را به حداقل برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To minimise his sentence, Boesky pointed the finger at people he had dealt with.
[ترجمه گوگل]برای اینکه جمله خود را به حداقل برساند، بوسکی انگشت خود را به سمت افرادی که با آنها برخورد کرده بود نشانه رفت
[ترجمه ترگمان]Boesky برای به حداقل رساندن محکومیت خود انگشت کسانی را که به آن ها پرداخته بود نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aim is to minimise tissue damage and further movement could do just the opposite!
[ترجمه گوگل]هدف به حداقل رساندن آسیب بافتی است و حرکت بیشتر می تواند دقیقاً برعکس باشد!
[ترجمه ترگمان]هدف به حداقل رساندن آسیب بافت و حرکت بیشتر می تواند دقیقا برعکس باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Modifying current equipment enables them to minimise new capital outlay while the product is being launched and its success evaluated.
[ترجمه گوگل]اصلاح تجهیزات فعلی آنها را قادر می سازد تا هزینه سرمایه جدید را در حین عرضه محصول و ارزیابی موفقیت آن به حداقل برسانند
[ترجمه ترگمان]اصلاح تجهیزات جاری به آن ها امکان می دهد تا هزینه سرمایه جدید را به حداقل برسانند در حالی که محصول راه اندازی شده و موفقیت آن ارزیابی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Liverpool were congratulated for their efforts to minimise touting from their 2000 allocation.
[ترجمه گوگل]اما لیورپول به خاطر تلاش‌هایش برای به حداقل رساندن تبلیغات در سال 2000 مورد تبریک قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اما لیورپول به خاطر تلاش هایشان برای به حداقل رساندن تبلیغ کنندگان از سال ۲۰۰۰ به او تبریک گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This menu allows you to move, minimise to an icon or maximise the window to full screen.
[ترجمه گوگل]این منو به شما اجازه می دهد تا پنجره را به یک نماد منتقل کنید، کوچک کنید یا پنجره را به حالت تمام صفحه بزرگ کنید
[ترجمه ترگمان]این منو به شما این امکان را می دهد که حرکت کنید، یک آیکون را به حداقل برسانید و یا پنجره را به حداکثر برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The latter two points help to minimise disturbance of the interior air and thus reduce the possibility of temperature fluctuations.
[ترجمه گوگل]دو نقطه اخیر به حداقل رساندن اختلال در هوای داخلی کمک می کند و در نتیجه احتمال نوسانات دما را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]دو نقطه دوم به کمینه سازی اختلال در هوای داخلی کمک می کنند و در نتیجه امکان نوسانات دما را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Its information enables subscribers to minimise the risk of loss from fraud and malpractice.
[ترجمه گوگل]اطلاعات آن مشترکین را قادر می سازد تا خطر زیان ناشی از کلاهبرداری و تخلف را به حداقل برسانند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات آن مشترکین را قادر می سازد تا خطر اتلاف ناشی از کلاهبرداری و سو درمان را به حداقل برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make small, reduce; reduce as much as possible; make less important; play down; (computers) make a window smaller to the point that only an icon remains in its place (also minimize)

پیشنهاد کاربران

بپرس