1. If hazardous materials are left after minimisation, there are possibilities for recycling.
[ترجمه گوگل]اگر مواد خطرناک پس از به حداقل رساندن باقی بمانند، امکان بازیافت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگر مواد خطرناک پس از minimisation باقی مانده، امکان بازیافت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر مواد خطرناک پس از minimisation باقی مانده، امکان بازیافت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Expert Systems Problem Solving/Minimisation Within a specific environment problems may be solved or they may only minimised depending upon external constraints imposed.
[ترجمه گوگل]حل مسئله/به حداقل رساندن مشکل سیستم های خبره در یک محیط خاص ممکن است مشکلات حل شوند یا فقط بسته به محدودیت های خارجی اعمال شده به حداقل برسند
[ترجمه ترگمان]حل مساله حل مساله در یک محیط خاص ممکن است حل شود یا آن ها تنها بسته به محدودیت های خارجی ممکن است به حداقل رسانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حل مساله حل مساله در یک محیط خاص ممکن است حل شود یا آن ها تنها بسته به محدودیت های خارجی ممکن است به حداقل رسانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In many cases, both the minimisation of environmental impact and cost savings compared with previous practice have been achieved.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، هم به حداقل رساندن اثرات زیست محیطی و هم صرفه جویی در هزینه در مقایسه با روش قبلی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، هم اثرات زیست محیطی و هم صرفه جویی در هزینه در مقایسه با عملکرد قبلی حاصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، هم اثرات زیست محیطی و هم صرفه جویی در هزینه در مقایسه با عملکرد قبلی حاصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This would ensure a moderate quantity of harm minimisation.
[ترجمه گوگل]این امر باعث می شود میزان آسیب به حداقل برسد
[ترجمه ترگمان]این کار مقدار متوسط آسیب را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار مقدار متوسط آسیب را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The minimisation of China's maximum cities may also be an indirect consequence of China's model of growth.
[ترجمه گوگل]به حداقل رساندن حداکثر شهرهای چین نیز ممکن است پیامد غیرمستقیم مدل رشد چین باشد
[ترجمه ترگمان]The شهرهای چین ممکن است نتیجه غیر مستقیم مدل رشد چین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The شهرهای چین ممکن است نتیجه غیر مستقیم مدل رشد چین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He said minimisation of energy costs had been a "high priority for packaging companies for a number of years" and that he was concerned the industry would receive no credit for its record to date.
[ترجمه گوگل]او گفت که به حداقل رساندن هزینه های انرژی "الویت بالایی برای شرکت های بسته بندی برای چندین سال" بوده است و او نگران است که صنعت هیچ اعتباری برای رکورد خود تا به امروز دریافت نکند
[ترجمه ترگمان]او گفت که هزینه های انرژی \"اولویت بالایی برای شرکت های بسته بندی برای چند سال\" بوده است و اینکه او نگران این صنعت است تا به امروز هیچ اعتباری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او گفت که هزینه های انرژی \"اولویت بالایی برای شرکت های بسته بندی برای چند سال\" بوده است و اینکه او نگران این صنعت است تا به امروز هیچ اعتباری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Area of scientific interest: minimisation of the impacts of human activities on the environment.
[ترجمه گوگل]حوزه مورد علاقه علمی: به حداقل رساندن اثرات فعالیت های انسانی بر محیط زیست
[ترجمه ترگمان]حوزه منافع علمی: اثرات فعالیت های انسانی بر محیط زیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حوزه منافع علمی: اثرات فعالیت های انسانی بر محیط زیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is my perception that a proactive approach to CSR promotes enhanced diversity, more satisfied customers, more loyal employees, stronger brands, risk minimisation, and a better environment.
[ترجمه گوگل]تصور من این است که یک رویکرد پیشگیرانه به CSR باعث ارتقای تنوع بیشتر، مشتریان راضی تر، کارکنان وفادارتر، برندهای قوی تر، به حداقل رساندن ریسک و محیطی بهتر می شود
[ترجمه ترگمان]این تصور من است که یک رویکرد پیشگیرانه برای CSR، تنوع افزایش یافته، مشتریان راضی، کارمندان loyal، برنده ای قوی تر، minimisation ریسک، و یک محیط بهتر را ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تصور من است که یک رویکرد پیشگیرانه برای CSR، تنوع افزایش یافته، مشتریان راضی، کارمندان loyal، برنده ای قوی تر، minimisation ریسک، و یک محیط بهتر را ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. SETTING SCENE: global warming, trends, china, energy saving, waste minimisation, and integrated solutions.
[ترجمه گوگل]صحنه: گرمایش جهانی، روندها، چین، صرفه جویی در انرژی، به حداقل رساندن ضایعات، و راه حل های یکپارچه
[ترجمه ترگمان]- صحنه: گرم شدن جهانی، گرایش ها، چین، صرفه جویی در انرژی، دفع زباله، و راه حل های یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]- صحنه: گرم شدن جهانی، گرایش ها، چین، صرفه جویی در انرژی، دفع زباله، و راه حل های یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As the media organisation has grown and developed, WikiLeaks been developing and improving a harm minimisation procedure.
[ترجمه گوگل]با رشد و توسعه سازمان رسانه ای، ویکی لیکس در حال توسعه و بهبود روش به حداقل رساندن آسیب است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سازمان رسانه ای رشد و توسعه پیدا کرد، ویکی لیکس در حال توسعه و بهبود یک روش زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سازمان رسانه ای رشد و توسعه پیدا کرد، ویکی لیکس در حال توسعه و بهبود یک روش زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then, in analogy with the annealing of metals, the temperature is made high in the early stages of the process for faster minimisation or learning, then is reduced for greater stability.
[ترجمه گوگل]سپس، در قیاس با بازپخت فلزات، دما در مراحل اولیه فرآیند برای به حداقل رساندن یا یادگیری سریعتر بالا میرود، سپس برای پایداری بیشتر کاهش مییابد
[ترجمه ترگمان]سپس، در قیاس با گداخت فلزات، دما در مراحل اولیه فرآیند برای minimisation یا یادگیری سریع تر بالا می رود، سپس برای پایداری بیشتر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس، در قیاس با گداخت فلزات، دما در مراحل اولیه فرآیند برای minimisation یا یادگیری سریع تر بالا می رود، سپس برای پایداری بیشتر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The new method treated the problem of parameter estimation and filtering for chaotic time series as a nonlinear minimisation process and solved it by using a steepest descent algorithm.
[ترجمه گوگل]روش جدید، مشکل تخمین پارامتر و فیلتر کردن سری های زمانی آشفته را به عنوان یک فرآیند کمینه سازی غیرخطی بررسی کرده و با استفاده از الگوریتم شیب دارترین نزول آن را حل کرده است
[ترجمه ترگمان]روش جدید با مساله تخمین پارامتر و فیلتر کردن برای سری های زمانی آشفته به عنوان یک فرآیند minimisation غیرخطی عمل کرده و با استفاده از یک الگوریتم شدیدترین نزول، آن را حل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش جدید با مساله تخمین پارامتر و فیلتر کردن برای سری های زمانی آشفته به عنوان یک فرآیند minimisation غیرخطی عمل کرده و با استفاده از یک الگوریتم شدیدترین نزول، آن را حل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. SETTING THE SCENE: global warming, trends, china, energy saving, waste minimisation, and integrated solutions.
[ترجمه گوگل]تنظیم صحنه: گرمایش جهانی، روندها، چین، صرفه جویی در انرژی، به حداقل رساندن زباله و راه حل های یکپارچه
[ترجمه ترگمان]ایجاد صحنه: گرم شدن جهانی، گرایش ها، چین، صرفه جویی در انرژی، دفع زباله، و راه حل های یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایجاد صحنه: گرم شدن جهانی، گرایش ها، چین، صرفه جویی در انرژی، دفع زباله، و راه حل های یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Like Bentham, Mill maintains that the fundamental guide to moral action should be the maximisation of pleasure and the minimisation of pain.
[ترجمه گوگل]مانند بنتام، میل معتقد است که راهنمای اساسی برای عمل اخلاقی باید حداکثر کردن لذت و به حداقل رساندن درد باشد
[ترجمه ترگمان]میل، مانند Bentham، معتقد است که راهنمای بنیادی برای اقدام اخلاقی باید به عنوان بیشینه کردن لذت و درد و رنج ناشی از درد و رنج باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میل، مانند Bentham، معتقد است که راهنمای بنیادی برای اقدام اخلاقی باید به عنوان بیشینه کردن لذت و درد و رنج ناشی از درد و رنج باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید