minimax
مى نیمیم مجموعه اى از ماکزیمم ها، (در تئورى بازیها) کامپیوتر : روشى براى کم کردن خطاهاى یک فرایند
تخصصی
[ریاضیات] مینیماکس
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
حداقل کردن همراه با حد اکثر کردن ، برای مثال: در نظریه مبادله اجتماعی اشاره به استفاده از استراتژیminimax _حداقل کردن هزینه ها حد اکثر کردن پاداش ها_می شود
با کمترین توان بیشترین اثر را گذاشتن
minimax ( اقتصاد )
واژه مصوب: کمین بیش
تعریف: در نظریۀ بازی ها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل می رساند
واژه مصوب: کمین بیش
تعریف: در نظریۀ بازی ها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل می رساند