minimalist

/ˈmɪnəməˌlɪst//ˈmɪnɪməlɪst/

کسیکه خرسنداست، باینکه تقاضاهایش برآورده شود

جمله های نمونه

1. The two de-signers settled upon a minimalist approach.
[ترجمه گوگل]این دو طراح بر روی یک رویکرد مینیمالیستی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]این دو امضاکنندگان در یک رویکرد مینیمالیستی به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The set for the ballet is minimalist - three white walls and a chair.
[ترجمه الهه] سه تادیوار سفید و یک صندلی حداقل چیزا هایی است که برای انجام رقص باله به ان ها نیاز هست
|
[ترجمه گوگل]مجموعه باله مینیمالیستی است - سه دیوار سفید و یک صندلی
[ترجمه ترگمان]مجموعه برای باله وجود دارد - سه دیوار سفید و یک صندلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The interior is spare, almost minimalist.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی یدکی، تقریبا مینیمالیستی است
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان خالی است، تقریبا minimalist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gradually these minimalist restrictive practices have been flushed out by the unstoppable march of information technology.
[ترجمه گوگل]بتدریج این شیوه های محدودکننده حداقلی با راهپیمایی غیرقابل توقف فناوری اطلاعات از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]به تدریج این اعمال محدود کننده به خاطر حرکت غیرقابل توقف تکنولوژی اطلاعات، برافروخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At other times her minimalist approach seems vaguely stilted, and even her immensely watchable face can't carry the day.
[ترجمه گوگل]در مواقع دیگر رویکرد مینیمالیستی او به‌طور مبهم به نظر می‌رسد، و حتی چهره فوق‌العاده تماشایی او نمی‌تواند این روز را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]در مواقع دیگر آن نزدیک شدن کوتاه او به طرز مبهمی خشک و خشک به نظر می رسد و حتی چهره immensely هم نمی تواند آن روز را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hodgskin expounded a minimalist conception of the state, insisting that government tended to shackle the energies and liberties of individuals.
[ترجمه گوگل]هاجسکین یک مفهوم مینیمالیستی از دولت را بیان کرد و اصرار داشت که دولت تمایل دارد انرژی ها و آزادی های افراد را به بند بکشد
[ترجمه ترگمان]Hodgskin مفهوم مینیمالیستی از دولت را شرح داد، و اصرار داشت که دولت تمایل دارد تا انرژی و آزادی افراد را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He favors preparing a minimalist charter now which could be amended by the voters later.
[ترجمه گوگل]او از تهیه منشور مینیمالیستی در حال حاضر حمایت می کند که می تواند بعداً توسط رأی دهندگان اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]او در حال آماده کردن یک منشور مینیمالیستی است که می توان آن را بعدا توسط رای دهندگان اصلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Precedent 3 is intentionally a minimalist document, which contains little boilerplate, and little by way of exclusion clauses.
[ترجمه گوگل]Precedent 3 عمداً یک سند مینیمالیستی است که حاوی صفحه بخاری کمی است و کمی از طریق بندهای حذف
[ترجمه ترگمان]Precedent ۳ به طور عمدی یک سند مینیمالیستی است، که حاوی boilerplate کوچک است و به وسیله بنده ای محرومیت کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To fit in with the minimalist style of living, the couple had to pare down their possessions drastically.
[ترجمه گوگل]برای تطابق با سبک زندگی مینیمالیستی، این زوج مجبور بودند دارایی خود را به شدت کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]برای تناسب با سبک کمینه زندگی، این زوج مجبور شدند تا مایملک خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She writes in minimalist prose, sometimes in staccato rhythms.
[ترجمه گوگل]او به نثر مینیمالیستی می نویسد، گاهی اوقات با ریتم های استاکاتو
[ترجمه ترگمان]او به نثر مینیمالیستی، و گاه با ریتم نامنظم می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They have a minimalist approach, but with delicate, poetic language.
[ترجمه گوگل]آنها رویکردی مینیمالیستی دارند، اما با زبانی ظریف و شاعرانه
[ترجمه ترگمان]آن ها یک رویکرد مینیمالیستی دارند، اما با زبان ظریف و شاعرانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are minimalist works, technically speaking.
[ترجمه گوگل]از نظر فنی، اینها آثار مینیمالیستی هستند
[ترجمه ترگمان]این ها کاره ای مینیمالیستی هستند، به لحاظ فنی صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Austere, minimalist place where the waiters take your orders on hand-held computers.
[ترجمه گوگل]مکانی سخت و مینیمالیستی که پیشخدمت‌ها سفارشات شما را با رایانه‌های دستی می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]Austere، محل حداقل گرا که در آن پیشخدمت ها دستورها شما را بر روی کامپیوترهای دستی انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Minimalist works were originally made in the Sixties for loft spaces.
[ترجمه گوگل]آثار مینیمالیستی در ابتدا در دهه شصت برای فضاهای لفت ساخته شدند
[ترجمه ترگمان]کاره ای Minimalist در ابتدا در the برای فضاهای زیر شیروانی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person that is satisfied with little; advocate of of minimalism
minimalist art, music, or ideas attempt to show things in as simple and uncomplicated way as possible.

پیشنهاد کاربران

ساده گرایی
حداقل گرایانه
کمینه، حدالقی
● نوعی سبک هنری که در آن از مواد کم و رنگ های موجود استفاده می شود و دارای اشکال و طرح های ساده است
● کسی یا گروهی که از خود فعالیت و درگیری کمتری در یک حیطه یا شاخه نشان می دهند.
□با احترام به دوستان ترجمه "کم توقع" والا ندیدم هیج جا
⬛ تعریف ویکی پدیا برای MINIMALISM :
ساده گرایی یا مینیمالیسم ( به انگلیسی: Minimalism ) یا کمینه گرایی یا هنر کمینه یا هنر موجز یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. از نام های دیگر این جنبش abc art و هنر تحت اللفظی ( literalist art ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

کمینه گرایی را می توان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصه نمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر سفید روی سفیدش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تک رنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تک رنگ بود، تأثیر گذاشت.
مینیمالیسم در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی ( به جای دو بعدی ) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا مرحله ای سنتی از ساده گرایی در آمریکا بود و به کارهای دیوید اسمیت نزدیک بود. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند. حجم هایی که برای فضای بیرون ساخت به ویژه �طاق نوسان� تأثیر حسی و روانی تهدید کننده ای داشت و برای مدت ها باعث بحث های فراوان شد.
جریان اصلی جنبش مینیمالیسم آمریکایی را می توان در آثار تونی اسمیت، دانلد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.
مینیمالیسم در شکل های مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده می شود. مینیمالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. هنرمندان مینیمالیسم بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیب بندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، می توان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک می توان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد.
آثار هنرمندان مینیمالیسم گاه کاملاً تصادفی پدید می آمد و گاه زادهٔ شکل های هندسی ساده و مکرر بود. ساده گرایی نمونه ای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more ( کمتر غنی تر است ) .
مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
کمینه گرایی در نقاشی را می توان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصه نمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر �سفید روی سفید� ش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تک رنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تک رنگ بود، تأثیر گذاشت.
مینیمالیسم در مجسمه سازی از ایالات متحده آمریکا شروع شد. پژوهش های پیروان این جنبش شامل انواع ساختارهای مُدولی، فضایی، شبکه ای و جفت کاری بود که هدفش توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود؛ و در نتیجه هرگونه بیان گری و توهم بصری را نفی می کرد.
آن ها روشی خردگرایانه را در ترکیب بندی به کار می بردند: مجموعه های منظم ساده ای از واحدهای همانند و جابه جا شونده بر اساس ریاضی که قابلیت بسط و توسعه دارند.
کمینه گرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی ( به جای دو بعدی ) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا باعث بحث های فراوان شد. جریان اصلی جنبش کمینه گرایی آمریکایی را می توان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن مشاهده کرد.
مینیمالیسم در فشن
به شکل کلی در فشن، تمرکز بیشتر روی فرم و جنس لباس است تا کارآمدی و راحت بودن آن. در واقع، سادگی، راحتی و کارآمد بودن در نهایت و ناخودآگاه به این سبک اضافه می شود.
سه نفر از مشهورترین هنرمندان هالیوود یعنی آنجلینا جولی، آنت بنینگ و شارلیز ترون از جمله کسانی هستند که به انتخاب سبک های ظریف و مینیمالیستی روی آورده اند. کیت میدلتون و مگان مارکر که عروس های خانواده سلطنتی بریتانیا به دلیل انتخاب همین سبک معروف هستند.
مینیمالیسم در ادبیات
کمینه گرایی در ادبیات، سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. هنرمندان مینیمالیسم در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش می روند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاه ترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از مشخص ترین ویژگی های این آثار است.
کمینه گرایی ادبیات داستانی را با بیان های زیادی از جمله �کوتاه نویسی� و �داستانِ کوتاهِ کوتاه� خوانده اند. کوتاه نویسی مینیمالیست ها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستان ها نداشتند؛ زیرا به عقیده آنها مینی مالیست ها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را می زنند و لطف و روح داستان از بین می رود. منتقدان، کمینه گرایی را با نام هایی مانند �واقع گرایی سوپرمارکتی�، �آدامس بادکنکی شیک� و �ساده گرایی پپسی کولایی� خواندند.
از مهم ترین نویسندگان این سبک می توان به ریموند کارور اشاره کرد.
کمینه گرایی در ایران با طرح پسامینیمالیسم بر اساس عنصر عاطفه مشرقی شکل گرفت که از نمودهای تحقق مینیمالیسم تغزلی میتوان به قوالبی چون طرح ؛ ترانک ؛ شعرک و غزل مینیمال اشاره کرد.
مینیمالیسم در موسیقی
کمینه گرایی در موسیقی شیوه تصنیف موسیقی با استفاده از ایده ای است که چند بار تکرار می شود. یک قطعه مینیمالیستی موسیقی معمولاً تم کوتاهی را دربردارد که ممکن است نغمه ای یا ضرب آهنگی باشد. این موضوع سپس بارها، تکرار می شود اما به تدریج تغییر می کند. گاهی اوقات این شیوه با دو یا چند ساز اجرا می شود که با اجرای نت های شان قطع می شوند یا هم نوازی می کنند اما همزمان که یک ساز به آرامی سریع تر از دیگری نواخته می شود، ساز دیگر به تدریج از هماهنگی خارج می شود.
آهنگسازانی که قطعات مینیمالیستی نوشته اند شامل وایت استرایپس، فیلیپ گلاس، یان تیرسن، آروو پارت، استیو رایش و تری رایلی هستند. آهنگسازانی هم مانند جان آدامز، از شیوه های مینی مالیستی در آثارشان استفاده کرده اند اما آن را با شیوه های دیگر ترکیب کرده اند.
موسیقی کمینه گرایی در دهه های ۱۹۶۰ و۷۰ میلادی محبوب شد. آهنگسازان ساده گرا کار خود را در حالی آغاز کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی می ساختند که بسیار پیچیده بوده و درکش برای شنونده سخت بود.
مینیمالیسم در معماری
مینیمالیسم در معماری یعنی دستیابی به طراحی بهتر از طریق سادگی و پرهیز از هرگونه تزئینات. این سادگی در تمامی اجزای معماری بنا از جمله فرم، فضا، متریال، جزئیات و رنگ به وضوح نمایان می شود. به طور کلی، در این سبک معماری از وجود موارد زائد درونی و بیرونی، منحنی های کامل یا زاویه های بیش از حد جلوگیری می شود. برخی از اصول تعریف شدهٔ این سبک معماری به شرح زیر است:
سادگی در فرم و عملکرد.
پوشش و پرداخت دیوارها بدون هیچ گونه پیچیدگی خاصی.
فضاهای تمیز، دلباز و پر نور.
جزئیات ساده بدون وجود طراحی داخلی خاصی.
استفاده استراتژیک از متریال های مختلف برای ایجاد جذابیت های بصری، بافت و کاراکترهای خاص در فضا
⬛ ویکی پدیای انگلیسی :
Movements in various forms of art and design
In visual arts, music, and other media, minimalism is an art movement that began in post–World War II Western art, most strongly with American visual arts in the 1960s and early 1970s. Prominent artists associated with minimalism include Donald Judd, Agnes Martin, Dan Flavin, Carl Andre, Robert Morris, Anne Truitt, and Frank Stella. The movement is often interpreted as a reaction against abstract expressionism and modernism; it anticipated contemporary postminimal art practices, which extend or reflect on minimalism's original objectives.
Minimalism in music often features repetition and gradual variation, such as the works of La Monte Young, Terry Riley, Steve Reich, Philip Glass, Julius Eastman, and John Adams. The term minimalist often colloquially refers to anything that is spare or stripped to its essentials. It has accordingly been used to describe the plays and novels of Samuel Beckett, the films of Robert Bresson, the stories of Raymond Carver, and the automobile designs of Colin Chapman
⬛ تعریف دیکشنری برای MINIMALIST :
adjective
: of, relating to, or following a style in art, literature, or music that is very simple and uses a small number of colors, parts, materials, etc
◀️ minimalist art
◀️ a minimalist artist
◀️ a student of minimalism
◀️ ( artists who are minimalists ( Noun plural

minimalist ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: کمینه‏گرا
تعریف: 1. هنرمندی که به شیوۀ کمینه‏گرایی آثاری را خلق می‏کند|||2. ویژگی اثری که به شیوۀ کمینه‏گرایی خلق شده باشد
قانع
کمینه گرا
کم توقع
ساده گرا. ( نوعی سبک در انواع طراحی و دکوراسیون )
به کم راضی
حداقل خواه، بسنده خواه، بسنده طلب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس