miniaturized

/ˈmɪnɪt͡ʃəˌraɪzd//ˈmɪnɪt͡ʃəraɪzd/

کوچک شده

جمله های نمونه

1. a miniaturized submarine
زیردریایی ریز سازی شده

2. a miniaturized version of a ship's engine
نمونه ریزگری شده ی موتور یک کشتی

انگلیسی به انگلیسی

• reduced to tiny or miniature size (also miniaturised)

پیشنهاد کاربران

بپرس