miniaturize

/ˈmɪnɪt͡ʃəˌraɪz//ˈmɪnɪt͡ʃəraɪz/

معنی: کوچک کردن، بصورت مینیاتور در اوردن
معانی دیگر: (به صورت بسیار کوچک ساختن یا تولید کردن) ریزسازی کردن، ریزگری کردن

جمله های نمونه

1. An object of the present invention is to miniaturize a circuit board connector.
[ترجمه گوگل]هدف از این اختراع کوچک کردن یک کانکتور برد مدار است
[ترجمه ترگمان]هدف از اختراع موجود، miniaturize کردن یک اتصال دهنده board است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So, right now, we can actually miniaturize biological and chemistry laboratories onto microfluidic chips.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حال حاضر، می‌توانیم آزمایشگاه‌های بیولوژیکی و شیمی را روی تراشه‌های میکروسیال کوچک کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در حال حاضر، ما در واقع می توانیم laboratories زیستی و شیمی را بر روی تراشه های microfluidic miniaturize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So with the miniaturize light type and light weight, connectors for SMT will develop more greatly.
[ترجمه گوگل]بنابراین با سبک کوچک و وزن سبک، کانکتورهای SMT بسیار توسعه خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]بنابراین با نوع نور miniaturize و وزن سبک، connectors برای SMT به شدت توسعه خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In essence, the research seeks to miniaturize the Unmanned Aerial Vehicle drones used in Iraq and Afghanistan for surveillance and reconnaissance.
[ترجمه گوگل]در اصل، این تحقیق به دنبال کوچک کردن هواپیماهای بدون سرنشین بدون سرنشین است که در عراق و افغانستان برای نظارت و شناسایی استفاده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در اصل، این تحقیق به دنبال کاهش هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده در عراق و افغانستان برای نظارت و شناسایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The appropriate optical parameters would miniaturize the zoom objective lens.
[ترجمه گوگل]پارامترهای نوری مناسب لنز شیئی زوم را کوچک می کند
[ترجمه ترگمان]پارامترهای نوری مناسب از لنز هدف زوم استفاده خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Supported by institute 38 of CECT, a S-band miniaturize T/R module based on MCM technology is studied in this paper. The experiments identify that this T/R module has a good performance.
[ترجمه گوگل]با پشتیبانی موسسه 38 CECT، یک ماژول T/R کوچک‌سازی باند S مبتنی بر فناوری MCM در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است آزمایش ها نشان می دهد که این ماژول T/R عملکرد خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]با پشتیبانی موسسه ۳۸ از CECT، ماژول S - band T \/ R مبتنی بر فن آوری MCM در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است آزمایش ها نشان می دهند که این ماژول تی \/ R عملکرد خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We will miniaturize your stature and end your careers!
[ترجمه گوگل]ما قد شما را کوچک می کنیم و به حرفه شما پایان می دهیم!
[ترجمه ترگمان]ما موقعیت خود را از دست خواهیم داد و به شغل خود خاتمه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to miniaturize the millimeter wave circuit system, this study improved the traditional chain SIW filter and brought forward a new type of compact configuration with chamfer angle.
[ترجمه گوگل]به منظور کوچک کردن سیستم مدار موج میلی متری، این مطالعه فیلتر SIW زنجیره ای سنتی را بهبود بخشید و نوع جدیدی از پیکربندی فشرده با زاویه پخ را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به سیستم مدار موج میلیمتری، این مطالعه فیلتر سنتی siw را بهبود بخشیده و نوع جدیدی از پیکربندی فشرده را با زاویه chamfer به پیش برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even if successful, equipment used in the experiments would have to be miniaturized before being used in space flight.
[ترجمه گوگل]حتی اگر موفقیت آمیز باشد، تجهیزات مورد استفاده در این آزمایش ها باید قبل از استفاده در پرواز فضایی کوچک شوند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر موفقیت آمیز باشد، تجهیزات مورد استفاده در آزمایش ها باید قبل از استفاده در پرواز فضایی مینیاتوری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Disguised as toilet equipment all the apparatus was there - the listening device and several sophisticated miniaturized bugs.
[ترجمه گوگل]همه دستگاه‌ها در لباس‌های مبدل به تجهیزات توالت در آنجا بودند - دستگاه شنود و چندین اشکال کوچک مینیاتوری
[ترجمه ترگمان]در لباس مبدل تمام لوازم آرایش و دستگاه های گوش دار و چند سوسک بسیار پیچیده مینیاتوری به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The good news is that the same technology that allowed miniaturization of electronics, is now allowing us to miniaturize biological laboratories.
[ترجمه گوگل]خبر خوب این است که همان فناوری که به کوچک سازی وسایل الکترونیکی اجازه می دهد، اکنون به ما اجازه می دهد آزمایشگاه های بیولوژیکی را کوچک کنیم
[ترجمه ترگمان]خبر خوب این است که همان تکنولوژی که به کوچک سازی دستگاه های الکترونیکی اجازه می دهد، اکنون به ما این امکان را می دهد که آزمایشگاه های بیولوژیکی miniaturize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The development tendency of vacuum switch in the future is to miniaturize vacuum extinction chamber and develop high voltage vacuum switch and low voltage vacuum switch.
[ترجمه گوگل]تمایل توسعه سوئیچ خلاء در آینده کوچک کردن محفظه خاموشی خلاء و توسعه کلید خلاء ولتاژ بالا و کلید خلاء ولتاژ پایین است
[ترجمه ترگمان]گرایش توسعه سوئیچ خلا در آینده به محفظه احتراق خلا miniaturize و سوییچ خلا ولتاژ بالا و سوئیچ خلا ولتاژ پایین را توسعه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper has studied the relative problems of the miniaturize, intelligentize, networking of traditional phase shifter.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی مشکلات نسبی مینیاتورسازی، هوشمندسازی و شبکه‌سازی شیفتر فاز سنتی پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله مشکلات نسبی of، intelligentize، شبکه دگرگون کننده تغییر شکل سنتی را مورد مطالعه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile, it, in view of the portable features, achieves to miniaturize the program, extend the function and simplify the operation.
[ترجمه گوگل]در همین حال، با توجه به ویژگی های قابل حمل، به کوچک سازی برنامه، گسترش عملکرد و ساده سازی عملیات دست می یابد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، با نگاه به مشخصه های قابل حمل، به miniaturize برنامه دست می یابد، عملکرد را گسترش داده و عملیات را ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوچک کردن (فعل)
minify, fine, extenuate, play down, miniaturize

به صورت مینیاتور در اوردن (فعل)
miniaturize

تخصصی

[برق و الکترونیک] کوچک کردن طراحی دوباره یک عنصر یا قطعه ای از تجهیزات الکترونیکی برای قرار دادن آن در فضایی کمتر .
[زمین شناسی] کوچک کردن، بصورت مینیاتور در آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• reduce to tiny or miniature size (also miniaturise)
to miniaturize a machine means to produce a very small version of it.

پیشنهاد کاربران

miniaturize ( v ) ( mɪniətʃəˌraɪz ) , e. g. New technology continues to miniaturize computer components. miniaturized ( adj ) e. g. a miniaturized listening device. miniaturization
miniaturize
کوچک کردن - ظریف تر کردن

بپرس