miniaturization

/ˌmɪniət͡ʃərəˈzeɪʃn̩//ˌmɪnɪt͡ʃəraɪˈzeɪʃn̩/

معنی: کوچک سازی، مینیاتورسازی
معانی دیگر: مینیاتورسازی

جمله های نمونه

1. And some problems of machine tool miniaturization are briefly discussed.
[ترجمه گوگل]و برخی از مشکلات کوچک سازی ماشین ابزار به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]و برخی مشکلات of ابزار ماشینی به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It can used to improve and consummate the miniaturization of multi-beam swath bathymeter further.
[ترجمه گوگل]می توان از آن برای بهبود و به کمال رساندن کوچک سازی حمام سنج چند پرتو استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند برای بهبود و تکمیل the of های چند پرتو با نفوذ بیشتر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miniaturization is the development trend of battery electric vehicle ( BEV ).
[ترجمه گوگل]کوچک سازی روند توسعه وسیله نقلیه الکتریکی باتری (BEV) است
[ترجمه ترگمان]Miniaturization روند توسعه وسیله نقلیه الکتریکی باتری (bev)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How to reach the ultimate miniaturization limit of molecular electronics and related nanoscale patterning techniques of organic materials will also be discussed.
[ترجمه گوگل]چگونگی رسیدن به حد نهایی کوچک سازی الکترونیک مولکولی و تکنیک های الگوبرداری در مقیاس نانو مواد آلی مرتبط نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]چگونگی رسیدن به محدوده miniaturization نهایی در الکترونیک مولکولی و تکنیک های الگوسازی در مقیاس نانو از مواد آلی نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The miniaturization of the apparatus is realized by unifying the plasma separation filter and the absorption filter into one body.
[ترجمه گوگل]کوچک سازی دستگاه با یکسان کردن فیلتر جداسازی پلاسما و فیلتر جذب در یک بدنه محقق می شود
[ترجمه ترگمان]کوچک سازی دستگاه با متحد کردن فیلتر جداسازی پلاسما و فیلتر جذب در یک بدن تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the miniaturization of a solid down to nanometers scale, the elasticity, extensibility, Debye temperature, and the specific heat capacity are no longer . . .
[ترجمه گوگل]با کوچک‌سازی یک جامد تا مقیاس نانومتر، قابلیت ارتجاعی، کشش‌پذیری، دمای Debye و ظرفیت گرمایی ویژه دیگر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با کوچک سازی یک جامد تا چند نانومتر، الاستیسیته، extensibility پذیری، دما Debye و ظرفیت گرمایی ویژه دیگر نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This equipment has the miniaturization and the transportable characteristic, can use in the field work.
[ترجمه گوگل]این تجهیزات دارای ویژگی کوچک سازی و حمل و نقل است که می تواند در کار میدانی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات the و مشخصه transportable را دارد که می تواند در کار می دانی بکار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the design the system miniaturization standardization and modularization by using the structure of FPGA + SAA 7111 A.
[ترجمه گوگل]در طراحی، استانداردسازی و ماژولارسازی سیستم با استفاده از ساختار FPGA + SAA 7111 A انجام شد
[ترجمه ترگمان]در طراحی استاندارد miniaturization و modularization با استفاده از ساختار FPGA + SAA ۷۱۱۱ A
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the paper, the miniaturization of multi-beam swath bathymeter based on the H/HCS-01 the first multi-beam swath bathymeter of our country, was argued.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، کوچک‌سازی حمام‌سنج swath چند پرتو بر اساس H/HCS-01 اولین حمام‌سنج swath چند پرتوی کشورمان، مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، کوچک سازی مناطق multi باریکه بر پایه H \/ HCS - ۰۱ اولین bathymeter multi swath در کشور ما، مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A renovation project of miniaturization and high efficiency is provided for the hot blast stove.
[ترجمه گوگل]یک پروژه نوسازی کوچک سازی و راندمان بالا برای اجاق گاز هات بلاست ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک پروژه نوسازی برای کوچک سازی و کارایی بالا برای اجاق القایی داغ فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Device miniaturization results in reduced unit cost per function and in improved performance.
[ترجمه گوگل]کوچک سازی دستگاه منجر به کاهش هزینه واحد در هر عملکرد و بهبود عملکرد می شود
[ترجمه ترگمان]کوچک سازی دستگاه منجر به کاهش هزینه واحد در هر عملکرد و در عملکرد بهبود یافته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Miniaturization technique of condenser is presented in this paper.
[ترجمه گوگل]تکنیک کوچک سازی کندانسور در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روش Miniaturization در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Series, miniaturization and test package have been realized for the new HL extraction equipments.
[ترجمه گوگل]سری، کوچک سازی و بسته آزمایشی برای تجهیزات جدید استخراج HL محقق شده است
[ترجمه ترگمان]Series، miniaturization و بسته تست برای تجهیزات استخراج HL جدید تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the cells of phytoplankton were miniaturization.
[ترجمه گوگل]و سلول های فیتوپلانکتون کوچک سازی شدند
[ترجمه ترگمان]و سلول های of miniaturization بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The silicon chip is a classic example of the benefits of miniaturization.
[ترجمه گوگل]تراشه سیلیکونی یک نمونه کلاسیک از مزایای کوچک سازی است
[ترجمه ترگمان]تراشه سیلیکون یک نمونه کلاسیک از مزایای miniaturization است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوچک سازی (اسم)
miniaturization

مینیاتورسازی (اسم)
miniaturization

تخصصی

[کامپیوتر] کوچک سازی .
[برق و الکترونیک] کوچک سازی کاستن اندازه و وزن یک سیستم بسته یا عنصر با استفاده از قطعات کوچکی که برای حد اکثر استفاده از فضا تنظیم شده باشند .

انگلیسی به انگلیسی

• reduction to tiny size, act of creating something in a miniature form (also miniaturisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس