mine

/ˈmaɪn//maɪn/

معنی: نقب، مین، کان، راه زیر زمینی، مال من، مرا، خودم، خودمانی، کندن، معدن حفر کردن، استخراج کردن یا شدن
معانی دیگر: (ضمیر ملکی اول شخص مفرد) مال من، ازآن من، (قدیمی - پیش از واکه یا h به کار می رفت - صفت ملکی) - ام، معدن (هر گونه کان به جز کان سنگ که می شود: quarry)، منبع سرشار، (ارتش) نقب، آهون، سمجه (به ویژه نقب که زیر سنگر دشمن و غیره حفر و منفجر می کنند)، نقب زدن، آهون زدن، (ارتش) مین، مین گذاری کردن، (از معدن) استخراج کردن، برون برد کردن، برهیختن، معدن کندن، برهیخت کردن، (با: for) معدن کنی کردن، کان کاوی کردن، (از هر منبع یا سرچشمه) بهره برداری کردن، (در آتش بازی) ترقه ی خوشه ای (که در هوا می ترکد و تبدیل به چند ترقه ی دیگر می شود که به ترتیب می ترکند)، (حشرات کاونده) سوراخ سوراخ کردن، مامن

جمله های نمونه

1. mine eyes
چشمانم

2. mine eyes have seen the glory of the coming of the lord . . .
(سرود جمهوری - امریکا) چشمان من شکوه ظهور خداوند را دیده اند . . .

3. mine is better than yours!
مال من بهتر از مال تو است !

4. mine is made of gold
مال من از طلا ساخته شده است.

5. a mine that has yielded poorly
معدنی که بازده خوبی نداشته است

6. the mine contains rich veins of coal
کان حاوی رگه های غنی زغالسنگ است.

7. the mine has been out of use for ten years
ده سال است که این معدن کار نمی کند.

8. the mine shaft is two miles long
دالان معدن دو میل طول دارد.

9. they mine gold
آنها طلا استخراج می کنند.

10. this mine has to be constantly ventilated
هوای این معدن باید دایما تهویه شود.

11. upon mine honor
به شرافتم (قسم)

12. armed mine
مین آماده ی انفجار

13. a coal mine
کان زغال سنگ

14. a gold mine
کان زر،معدن طلا

15. a rich mine
یک کان غنی

16. a surface mine
کان کم ژرفا،معدن سطحی

17. an inactive mine
معدن بلااستفاده

18. an inexhaustible mine of information
سرچشمه ی پایان ناپذیر اطلاعات

19. an iron mine
کان آهن

20. it is mine
(آن) مال من است.

21. it is mine for the asking
هر وقت بخواهم مال من است.

22. a friend of mine
یک دوست من

23. a friend of mine has invited us
یک دوست من ما را دعوت کرده است.

24. a working gold mine
معدن طلای در دست استفاده

25. an active coal mine
معدن زغالسنگ دایر

26. her class and mine ran concurrently
کلاس او با کلاس من همزمان بود.

27. his room adjoins mine
اتاق او چسبیده به اتاق من است.

28. that book is mine
آن کتاب از آن من است.

29. that book is mine
آن کتاب مال من است.

30. the ninth is mine
نهمی مال من است.

31. they salted the mine with gold and sold it at double the price
آنها توی معدن طلا پاشیدند و آن را دو برابر قیمت فروختند.

32. they try to mine all their cultural treasures of the past
آنها می کوشند که همه ی گنجینه های فرهنگی گذشته ی خود را مورد بهره برداری قرار بدهند.

33. they wanted to mine the entrance to the persian gulf
آنها در نظر داشتند که مدخل خلیج فارس را مین گذاری کنند.

34. working in a mine is no picnic
کار کردن در معدن آسان نیست.

35. working in a mine is really rough
کار کردن در معدن واقعا طاقت فرساست.

36. a certain friend of mine
یکی از دوستان من

37. his bag is music, mine is literature
او به موسیقی علاقه دارد،من به ادبیات.

38. it's no affair of mine
به من مربوط نیست.

39. sa'di's poetry is a mine of literary pearls and gems
شعر سعدی کانی از در و گوهر ادبی است.

40. surveyors have located the mine
مساحان معدن را مرزیابی کرده اند.

41. the cave-in of the mine caused heavy casualties
فروریزی معدن تلفات سنگینی به بار آورد.

42. this one is one mine
این یکی مال من است.

43. to work a coal mine
از معدن زغال سنگ بهره برداری کردن

44. a hazardous patrol duty through mine fields
ماءموریت گشتی خطرناک از میان زمین های مین گذاری شده

45. he has a house like mine
او یک خانه مانند خانه ی من دارد.

46. his grade is higher than mine
رتبه ی او از من بالاتر است.

47. i will take what is mine
آنچه را که به من تعلق دارد برخواهم داشت.

48. the low levels in a mine
طبقات زیرین معدن

49. this is your show, not mine
این کار تو است نه من.

50. this shop is a gold mine
این مغازه مثل معدن طلاست.

51. an eleventh share of the money is mine
یک یازدهم پول به من می رسد.

52. working 12 hours a day in a mine is arduous
روزی دوازده ساعت در معدن کارکردن طاقت فرساست.

53. your political ideas are roughly coincident with mine
عقاید سیاسی شما با عقاید من تقریبا در یک راستا است.

54. he had forgotten his pen, so we shared mine
قلمش را فراموش کرده بود لذا مشترکا از قلم من استفاده کردیم.

55. she said "cheerio" and clinked her glass against mine
او ((به سلامتی)) گفت و گیلاس خود را (با صدی جینگ) به گیلاس من زد.

56. they have scaled down the output of the mine
محصول معدن را کم کرده اند.

57. you mind your own business and i'll tend to mine
تو سرت به کار خودت باشد و من هم به کارهای خودم می رسم (در کار من دخالت نکن).

58. you keep your part of the bargain and i'll keep mine
تو سهم خودت را در معامله انجام بده و من سهم خودم را.

59. they are too young and too tender for work in a mine
آنان برای کار در معدن خیلی جوان و کم طاقت اند.

مترادف ها

نقب (اسم)
burrow, hole, tunnel, mine

مین (اسم)
mine

کان (اسم)
wheal, mine

راه زیر زمینی (اسم)
mine, subway

مال من (ضمير)
mine, my

مرا (ضمير)
mine, me

خودم (ضمير)
mine, me, myself, i

خودمانی (ضمير)
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your

کندن (فعل)
gnaw, pluck, channel, pug, pick, gully, pull, peel, trench, gouge, mine, dig, incise, enucleate, cut out, rend, scoop, evulse

معدن حفر کردن (فعل)
mine

استخراج کردن یا شدن (فعل)
mine

تخصصی

[شیمی] کان، معدن، نقب، راه زیر زمینى
[عمران و معماری] معدن
[مهندسی گاز] معدن
[زمین شناسی] کان، معدن، نقب، راه زیر زمینی
[معدن] معدن (عمومی استخراج)

انگلیسی به انگلیسی

• excavation in the earth for the purpose of digging out certain substances (i.e. precious stones, minerals, coal, etc.), diggings; treasure, abundant source; explosive planted in the earth that is detonated by touch or remote control
extract certain substances (minerals, precious stones, etc.) from the ground, dig out; make tunnels, burrow; plant explosive mines in the ground; search and make use of an abundant source of information; undermine, attack underhandedly
belonging to me
you use mine to indicate that something belongs or relates to you.
a mine is a place where people dig deep holes or tunnels in order to obtain coal, diamonds, or other minerals.
to mine coal, diamonds, or other minerals means to obtain them from the ground by digging deep holes and tunnels.
a mine is also a bomb hidden in the ground or floating on water which explodes when something touches it.
see also limpet mine, mining.

پیشنهاد کاربران

کاویدن، کاوش کردن، به کاوش در . . . پرداختن
Mine به دو معنی هست
۱. مال من
۲. معدن
معدن / مالکیت من
مثال: They work in a coal mine.
آن ها در یک معدن زغال سنگ کار می کنند.
mine: معدن
میشه یکی بم بگه وقتی یکی میشه به عنوان ماین میخوامت ینی چی؟
A deep hole in the ground where people dig.
Mine :برای من، مال من، خودم
برای مثال:
That bike's mine
اون دوچرخه مال منه
برهیختن، استخراج کردن
برای من
مثلا:
It's mine این برای منه
mine ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: معدن
تعریف: حفره یا گودالی که برای استخراج نهشته‏های کانی در زمین ایجاد شود|||متـ . کان |||* مصوب فرهنگستان اول
فرق mine با quarry در اینه که mine زیر زمین حفر میشه و کار انجام میشه و برای استخراج فلزات و زغال سنگ کاربرد داره/ اما quarry یک حفره ای هست که روی زمین میکنند و در واقع سقفی نداره و برای استخراج مصالح ساختمانی مثل انواع سنگ ها ( آهک، گرانیت و . . . ) به کار میره
معنای دقیق این واژه از زبان انگلیسی استخراج می باشد. بنابراین می توان گفت که mining عملیاتی است برای استخراج ارزهای رمزنگاری و این استخراج از طریق ضبط عملیات سیستم ارزهای رمزنگاری مختلف انجام می شود که
...
[مشاهده متن کامل]
سپس به صورت بلوک های اطلاعاتی به مخزن منتقل می شوند. برای مثال ثبت عملیات با بیت کوین در blockchain.

چیزی که برای من هست.
برای من. . . . . برای خودم.
مال من
ضمیر ملکی من ( اول شخص مفرد )
مال من . . . مالکیت
For me
کندن، کندن زمین یا کندن هر چیزی میشه mine
۱. معدن و mineral
۲. کندن digging
۳. مین mine bomb - anti tank mine - land mine
۴. smth belongs to me مال من
مین جنگی، معدن، مال من، مرا، حفر کردن معدن
مین جنگی
برای من یا مال من
جستجو کردن
مالِ من
the book which is on the table is mine
کتاب که روی میز است مال من است ⛴⛴
مال من یا معدن
�برای من� غلطه.
برای من = for me
مال من = mine
"زیر و رو کردن"
در صورتی که همراه با واژه های داده یا اطلاعات بیاد، معنی" زیر و رو کردن" میده
منبع سرشار
معدن
برای من

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس