1. minds fenced in by superstition
مغزهای احاطه شده توسط خرافات
2. she minds her own business
او سرش به کار خودش است.
3. who minds the shop while you go home for lunch?
وقتی برای ناهار به خانه می روی مغازه را کی نگهداری می کند؟
4. the great minds of our century
مغزهای بزرگ قرن ما
5. this dog minds well
این سگ خوب فرمانبری می کند.
6. in two minds
دو دل،مردد،درتردید
7. meeting of minds
توافق،همسازی
8. the man who minds the machines
مردی که ماشین ها را می پاید
9. to inseminate the minds of children with good ideas
افکار کودکان را با اندیشه های نیک بارور کردن
10. be of two minds
دو دل بودن،مردد بودن،مصمم نبودن
11. meeting of the minds
توافق،هم فکری
12. violent films that pollute young minds
فیلم های پرخشونتی که فکر جوانان را آلوده می کند
13. men who have big muscles and little minds
مردانی که عضلات قوی و افکار نارسا دارند
14. too much detail may becloud the children's minds
جزئیات زیاد ممکن است فکر کودکان را مغشوش کند.
15. let me not to the marriage of true minds admit impediments . . .
(شکسپیر) نباید بر سر راه پیوند دو متفکر راستین موانعی ایجاد کنم . . .