mindful

/ˈmaɪndfəl//ˈmaɪndfəl/

معنی: مواظب، متوجه، اندیشناک، متفکر، در فکر
معانی دیگر: (معمولا با: of) در اندیشه ی، به یاد

جمله های نمونه

1. i am mindful of what you said
چیزهایی را که گفتید در مد نظر دارم.

2. i am always mindful of my indebtedness to my country
من همیشه به یاد دین خود نسبت به میهن خویش هستم.

3. we are also mindful of their needs
ما در فکر احتیاجات آنها نیز هستیم.

4. We had to be mindful of every step we took on slippery sidewalk.
[ترجمه گوگل]ما باید حواسمان به هر قدمی که در پیاده رو لغزنده برمی‌داشتیم، بود
[ترجمه ترگمان]ما باید در مورد هر قدم که روی پیاده رو لیز خورده بودیم آگاه می شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mindful of the danger of tropical storms, I decided not to go out.
[ترجمه گوگل]با توجه به خطر طوفان های استوایی، تصمیم گرفتم بیرون نروم
[ترجمه ترگمان]به یاد جریان طوفان استوایی افتادم و تصمیم گرفتم که بیرون نروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Politicians are increasingly mindful that young voters are turning away from traditional parties.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به طور فزاینده ای توجه دارند که رای دهندگان جوان از احزاب سنتی رویگردان هستند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران به طور فزاینده ای نگران هستند که رای دهندگان جوان از احزاب سنتی دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The school is mindful of its responsibilities towards all the children.
[ترجمه گوگل]مدرسه به وظایف خود در قبال همه بچه ها توجه دارد
[ترجمه ترگمان]این مدرسه از مسئولیت های خود نسبت به همه کودکان آگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mindful of small matters to the neglect of large ones.
[ترجمه گوگل]توجه به مسائل کوچک تا غفلت از مسائل بزرگ
[ترجمه ترگمان]با توجه به مسائل کوچک در مورد غفلت از موارد بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The state high court was mindful that many employers might not know what information should or should not be disclosed.
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی ایالتی توجه داشت که بسیاری از کارفرمایان ممکن است ندانند چه اطلاعاتی باید یا نباید افشا شود
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی ایالت نگران بود که بسیاری از کارفرمایان نمی دانند چه اطلاعاتی را باید فاش کرد یا نباید افشا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Be mindful, while you communicate, of the overtones as well as the basic content of your message.
[ترجمه گوگل]در حین برقراری ارتباط، حواستان به مضامین و همچنین محتوای اساسی پیامتان باشد
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید، در حالیکه شما با هم ارتباط برقرار می کنید، از the و نیز محتوای اصلی پیام خود استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am mindful of the old saw that economic policy is much too important to be left to the economists.
[ترجمه گوگل]من به این دیدگاه قدیمی توجه دارم که سیاست اقتصادی بسیار مهمتر از آن است که به اقتصاددانان سپرده شود
[ترجمه ترگمان]من می دانم که این پیر سیاست اقتصادی بسیار مهم است که به اقتصاددانان سپرده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ever mindful of the value of the day's booty, the ownership of the halter was briskly disputed.
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش غنیمت روز، مالکیت هالتر به شدت مورد مناقشه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش غنایمی که روز به دست آورده بود، افسار خر به تندی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mindful, perhaps, of the events of 1801 and 182 he feared aristocratic recalcitrance more than a peasant rebellion.
[ترجمه گوگل]شاید با توجه به وقایع 1801 و 182، او بیش از شورش دهقانان از سرکشی اشرافی هراس داشت
[ترجمه ترگمان]شاید با توجه به حوادث سال ۱۸۰۱ و ۱۸۲ او از recalcitrance اشراف بیشتر از شورش دهقانان بیمناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mindful of their situation they began well, forcing a first minute corner and pressing strongly.
[ترجمه گوگل]با توجه به موقعیت خود، آنها را به خوبی شروع کردند و در دقیقه اول کرنر را انجام دادند و با فشار قوی پرس کردند
[ترجمه ترگمان]در حالی که نگران وضع خود بودند، یک دقیقه اول را عقب زدند و محکم فشار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Researchers must be mindful of what information meant to its creator and how it was used in the past.
[ترجمه گوگل]محققان باید توجه داشته باشند که اطلاعات برای خالق آن چه معنایی داشته و در گذشته چگونه از آن استفاده می شده است
[ترجمه ترگمان]محققان باید در مورد اینکه چه اطلاعاتی برای خالق آن و نحوه استفاده از آن در گذشته استفاده شده است، نگران باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مواظب (صفت)
careful, alert, trim, advertent, attentive, cautious, watchful, mindful, solicitous, heedful, tidy, attent, surveillant, considerate, dutiful, forethoughtful, overwarm

متوجه (صفت)
careful, alert, advertent, attentive, mindful, facing, heedful, setting off

اندیشناک (صفت)
anxious, mindful, worried, thoughtful, pensive, self-absorbed

متفکر (صفت)
musing, mindful, thoughtful, pensive, large-minded, broody, thinking, contemplative, reflecting, cogitative

در فکر (صفت)
mindful

انگلیسی به انگلیسی

• taking heed, being cautious; aware, conscious; attentive, careful
if you are mindful of something, you remember it when taking action; a formal word.

پیشنهاد کاربران

حضور قلب
یعنی از آنچه که الان در خودت تجربه میشود ، آگاه باش و مشاهده اش کن و با آن هم هویت و هم پندار نشو .
در مورد فرد می شه گفت �ذهن آگاه�
و mindfulness رو می شه �ذهن آگاهی� ترجمه کرد
آگاهانه
به معنی mindful دقت کنید :
۱. آگاه و هوشیار بودن از چیزی . ننوشته تمرکز بر روی چیزی
( به معنی mindfulness در قسمت پیشنهادها آبادیس مراجعه شود ) .
۲. تمرکز هوشیاری ( آگاهی ) شخص بر روی لحظه حال .
...
[مشاهده متن کامل]

چگونه می توان هوشیاری را بر لحظه حال متمرکز کرد؟
در حال، چه اتفاقی می افتد؟ در لحظه حال شخص آگاهِ از بدن ، احساس ، افکار و گفتگوی درونی است .
حالا به معنی mindfulness دقت کنید:
۲. یک وضیعت روان که بدست می آید توسط تمرکز هوشیاری شخص بر روی لحظه حال ، با آرامش و دانستگی و پذیرش احساس ، افکار و حس های بدنی شخص
یعنی شخص با مشاهده آنچه که از احساس و افکار و حس بدن که از آن آگاه هست ( آگاهی داننده ) ، و پذیرش آن ، یعنی اینکه من احساس و افکار و بدن نیستم ، آنچه که در حال حاضر در خودش تجربه می کند را مشاهده می کند .
بعبارتی ناظر و شاهد آگاهی خود است . و از آنجا که آگاهی در دل پدیدار میشود و سپری می گردد ، پس شاهد و ناظر دل است .
بایزید بسطامی سالها به مشاهده و تزکیه دل نشسته بود .
پس mindful یعنی از آنچه که الان در خودت تجربه میشود ، آگاه باش و مشاهده اش کن و با آن هم هویت و هم پندار نشو .
ناظر احوال خود بودن و از آن هوشیار بودن و با آن هم پندار نشدن . تمرکز بر روی خود . بر روی هوشیاری نفسانی یا آگاهی داننده .
پس تا زمانی که یک آگاهی مشاهده گر ، پدیدار نشود تا ناظرِ آگاهی داننده باشد ، شما وارد حالتِ مایندفول نشده اید .
( به معنای ذهن و دل و روان در قسمت پیشنهادها آبادیس مراجعه شود )
دل محل تجلی بدن و احساس و افکار است .
ذهن محل ریشه روان است .
پس الان شما نمیتونی از ذهن آگاه باشی ، ولی از دل آگاه هستی .
این مشکلات بخاطر نبود کلمات عرفانی در زبان انگلیسی است .
در فارسی می گوئیم ، به دلم افتاد ، یادت از دلم گذشت ، دلم میخواد و . . . نمی گوئیم به ذهنم افتاد یا ذهنم میخواد و . . .
پس هوشیار بودن از آنچه در درون خودت در حال روی دادن است و نه بیرون . پس هوشیار بودن و تمرکز بر روی آگاهی داننده .
Mindful : تمرکز هوشیاری بر روی آنچه که اکنون از آن آگاهی و مشاهده و ناظر بودن احوال خود و با آن هم پنداری نکردن .

mindfulmindful
متمرکز
متوجه
آگاه ، هوشیار ، مواظب ، متوجه
اگر به عنوان صفت یک فرد به کار رود، در فارسی معمولاً می گوییم "بافکر. " مثلاً فلانی آدم بافکریه، یعنی ملاحظه می کنه، حواسش به آینده هست، به احساسات آدم های اطرافش هست، حساب و کتاب زندگیش رو داره، مراقب همه چیز و همه کس هست در کل. به نظرم "بافکر" از دیگر معانی بهتر معنی این کلمه ر و می رسونه.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر مفید بود لطفاً لایکی بفرمایید.

معنی جدید این واژه: اگاهی از روی عمد از بدن، ذهن، و احساسات در زمان اکنون به قصد ایجاد احساس آرامش. مفهومی با ریشه روانشناختی که در یوگا هم از آن استفاده میشود
مثال: من دارم سعی میکنم که بیشتر آگاه از وضعیت ذهنم باشم و فکر میکنم که این برای کاهش استرس کمکم میکند.
( see Cambridge Dictionary )
مراقب
adj
مواظب - متوجه - دارای حواس جمع - به یاد ( چیزی را در یاد و خاطر داشتن )
Do you ever forget your keys?
Occasionally, I do forget my keys if I am in a rush or distracted. It can be frustrating to have to go back and retrieve them, but I try to be more mindful and organized to prevent this from happening too often.
...
[مشاهده متن کامل]

آگاه از ، ملتفت از
Grandparents have to be mindful of their grandbabies health too
پدر بزرگها و مادر بزرگها باید به فکر سلامتی نوه هاشون باشند بیشتر
در فکر یا مواظبت یا متوجه , , مشغول بودن یا حواست به چیزی بودن
...
[مشاهده متن کامل]

They are mindful during trekking
مشغول پیاده روی هستند یا حواسشون به پیاده روی است
You shall be mindful of your class
تو باید بهفکر شأن و کلاس خودت باشی
Believe me we've very mindful of such concerns
باور کن که ما خیلی حواسمون هستش که مشکل رو برطرف کنیم
Be mindful of your feelings
متوجه احساسات باش یا حواست رو جمع کن

بهشیار
ذهن آگاهی
خودآگاه
Mindful of
به یاد، مدیون
ذهن آگاه ( روانشناسی )
متوجه، خود آگاه
یاد آوری
آگاه ، آگاهانه
be mindful of= حواستون به. . . بودن
conscious or aware of something. آگاهانه یا آگاه از چیزی.
"I arrived home for the summer, ever mindful of my obligations to my parents"
"من برای تابستان وارد خانه شدم، با توجه به تعهداتم نسبت به والدینم"
...
[مشاهده متن کامل]

focusing one's awareness on the present moment, especially as part of a therapeutic or meditative technique.
تمرکز آگاهی خود را در لحظه کنونی، به ویژه به عنوان بخشی از یک روش درمانی یا مراقبه.
"tune in to your body and be mindful""
inclined or willing to do something. تمایل دارند یا مایل به انجام کاری هستند
"the judge said that he was not mindful to postpone the eviction again"

درگیر ذهنی
حضور در لحظه. بودن در زمان حال
با سلام این کلمه در عرفان به معنی آگاهی نیست! بلکه به معنی حضور یا ذهن آگاهی است !
حضور ( بودن در لحظه )
توجه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس