minder

/ˈmaɪndər//ˈmaɪndə/

مباشر

جمله های نمونه

1. His public-relations minder refused to allow him to answer any of the journalists' questions.
[ترجمه گوگل]مسئول روابط عمومی وی از پاسخگویی به سوالات خبرنگاران خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]minder روابط عمومی او از اجازه دادن به او برای پاسخ دادن به سوالات روزنامه نگاران خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each of us was assigned a minder, someone who looked after us.
[ترجمه گوگل]برای هر کدام از ما یک مراقب تعیین شده بود، کسی که از ما مراقبت می کرد
[ترجمه ترگمان]هر کدام یک نفر از ما را مامور کرد که مراقب ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leaves any babies with minder - can't take time off to bring them up.
[ترجمه گوگل]هر نوزادی را در ذهن خود نگه می دارد - نمی توان برای بزرگ کردن آنها مرخصی گرفت
[ترجمه ترگمان]هر بچه ای را با هم کار می کند - نمی تواند زمان ببرد تا آن ها را بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he smells of citrus. Dixie the minder is in the front seat, driving.
[ترجمه گوگل]اما او بوی مرکبات می دهد دیکسی متذکر در صندلی جلو در حال رانندگی است
[ترجمه ترگمان]اما او بوی مرکبات را می دهد دیکسی the در صندلی جلو است و رانندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Palmer will act as Paul Gascoigne's minder.
[ترجمه گوگل]پالمر نقش متذکر پل گاسکوئین را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]پالمر در نقش پاول Gascoigne فعالیت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They walked up a grand staircase, first the minder, then Sylvie, then Alexei.
[ترجمه گوگل]آنها از یک پلکان بزرگ بالا رفتند، ابتدا مراقب، سپس سیلو، سپس الکسی
[ترجمه ترگمان]از یک پلکان بزرگ بالا رفتند، اول هم کار و بعد، سیلوی، و بعد، آل کسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now that he was the official minder of Firelight, he did her before he went off.
[ترجمه گوگل]حالا که او مسئول رسمی فایر لایت بود، قبل از رفتنش این کار را کرد
[ترجمه ترگمان]حالا که هم کار رسمی Firelight بود، پیش از آن که برود، این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This includes a minute minder facility and provides full automatic control of the main oven.
[ترجمه گوگل]این شامل یک مرکز نگهداری دقیقه است و کنترل کامل اتوماتیک فر اصلی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این شامل یک ساختمان چند دقیقه ای است و کنترل کامل اتوماتیک کوره را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Guestlink television with message minder, wake call and pay movies.
[ترجمه گوگل]تلویزیون پیوند مهمان با ذهن‌دهنده پیام، تماس بیدارباش و فیلم‌های پرداخت
[ترجمه ترگمان]تلویزیون Guestlink با پیام minder، تماس بیدار شده و فیلم پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Four songs into the set the dark figures of Morrissey and minder were seen to leave the building.
[ترجمه گوگل]چهار آهنگ در مجموعه، فیگورهای تاریک موریسی و مایندر دیده شد که ساختمان را ترک کردند
[ترجمه ترگمان]چهار آهنگ در مجموعه پیکره ای تیره پشت of و minder دیده شدند تا ساختمان را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had two young children whom 1 left with a child minder nearby.
[ترجمه گوگل]من دو فرزند خردسال داشتم که یکی از آنها را با یک پرستار کودک در همان نزدیکی رها کرد
[ترجمه ترگمان]من دو بچه کوچک داشتم که ۱ نفر آن ها را با بچه ای در همان نزدیکی ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He might even, he mused, have a word with old Webb-Bowen's minder.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد حتی ممکن است با متذکر وب-بوون پیر حرفی بزند
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید، شاید حتی یک کلمه هم با هم کار سابقش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm afraid George Cole came off worst from our partnership in Minder.
[ترجمه گوگل]می ترسم جورج کول از شراکت ما در Minder بدترین نتیجه را گرفت
[ترجمه ترگمان]متاسفانه جرج کل از هم کاری ما در minder بدتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Officials in Dujiangyan, a nearby city, insisted that a government minder accompany your correspondent to Juyuan.
[ترجمه گوگل]مقامات در دوجیانگیان، یک شهر مجاور، اصرار داشتند که یک متصدی دولتی خبرنگار شما را به جویوان همراهی کند
[ترجمه ترگمان]مقامات in، یک شهر نزدیک، اصرار داشتند که یک دولت minder خبرنگار تان را به Juyuan همراهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who is in charge of someone or something, supervisor; (in britain) adopted child; child that grew up in a foster home or orphanage
a minder is a person whose job is to look after someone, for example a child or an old person.
a minder is also a person whose job is to protect someone such as a businessman; an informal use.
in some countries, a minder is a person assigned by the government to accompany or supervise foreign visitors.

پیشنهاد کاربران

بادیگارد افراد مشهور
ناظر،
حامی،
بپا،
کسی که فعالیت شما رو زیر نظر می گیرد،
( بر اساس بافت جمله ممکنه معنی مثبت یا منفی داشته باشد )

بپرس