min


مخفف:، وابسته به کان شناسی، کان شناسی، حداقل، کمینه، معدنی، کانی، وزیر، فرعی، نابالغ، مخفف: وابسته به کانشناسی مخفف: کانشناسی مخفف: حداقل، کمینه مخفف: معدنی، کانی مخفف: وزیر مخفف: فرعی، نابالغ مخفف: دقیقه

جمله های نمونه

1. Allow an extra 10-15 min if you prefer lamb well done.
[ترجمه گوگل]اگر ترجیح می‌دهید گوشت بره خوب پخته شود، 10 تا 15 دقیقه بیشتر بگذارید
[ترجمه ترگمان]اگر گوشت بره را ترجیح می دهید ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بیشتر وقت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I thought a 15 min break from his work would do him good.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم یک استراحت 15 دقیقه‌ای از کارش برایش مفید است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم ۱۵ مین جانگ از کارش جدا میشه و کارش رو خوب انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Holiday cottage: min. stay days.
[ترجمه گوگل]کلبه تعطیلات: حداقل روزهای اقامت
[ترجمه ترگمان]کلبه Holiday: min روزه ای اقامت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His time of 3 min 2 sec remains unbeaten.
[ترجمه گوگل]زمان او 3 دقیقه و 2 ثانیه بدون شکست باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]زمان ۳ دقیقه ۲ ثانیه بدون شکست باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why, back in the States the white min pick up the trash.
[ترجمه گوگل]چرا، در ایالات متحده، سفیدپوستان زباله ها را جمع می کنند
[ترجمه ترگمان]چرا، در آمریکا دقیقه سفید آشغال را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This correction of 200 ft/min is achieved by raising or lowering the pitch attitude a maximum of a half-bar.
[ترجمه گوگل]این تصحیح 200 فوت در دقیقه با بالا بردن یا پایین آوردن سطح زمین حداکثر تا نیم میله به دست می آید
[ترجمه ترگمان]این تصحیح ۲۰۰ فوت \/ min از طریق بالا بردن یا پایین آوردن حالت گام به حداکثر نیم بار بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cook for 810 min. until tender.
[ترجمه گوگل]810 دقیقه بپزید تا مناقصه
[ترجمه ترگمان]مدت طولانی به مدت ۸۱۰ دقیقه کوک شد تا زمانی که نرم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So an elderly hulk was stationed in the Min river estuary as an interconnection at once secure and free from prying.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک هالک سالخورده در مصب رودخانه مین به عنوان یک اتصال متقابل در یک لحظه امن و عاری از کنجکاوی مستقر شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک کشتی پیر در دهانه رود مین به عنوان یک اتصال که زمانی امن و عاری از فضولی بود مستقر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Five trains are available to cover the 6 min interval service.
[ترجمه گوگل]پنج قطار برای پوشش خدمات فاصله زمانی 6 دقیقه در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]۵ قطار برای پوشش دادن ۶ دقیقه خدمت در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stir constantly for min in order to dissolve the gelatin.
[ترجمه گوگل]به مدت یک دقیقه مدام هم بزنید تا ژلاتین حل شود
[ترجمه ترگمان]به طور مداوم به مدت چند دقیقه به هم بزنید تا ژلاتین را حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Furthermore, min is equivalent to, so the problem becomes P
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، min معادل است، بنابراین مشکل به P تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، min معادل است، بنابراین مشکل تبدیل به P می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another assessment was done after 5 min stable oxygen saturation.
[ترجمه گوگل]ارزیابی دیگری پس از 5 دقیقه اشباع اکسیژن پایدار انجام شد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی دیگر بعد از ۵ دقیقه اشباع اکسیژن انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the inbound time is 3 minutes, then the minimum Rate of Descent will be 700 ft/min.
[ترجمه گوگل]اگر زمان ورود 3 دقیقه باشد، حداقل نرخ فرود 700 فوت در دقیقه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر زمان ورودی ۳ دقیقه باشد، حداقل میزان پایین آوردن نزول، ۷۰۰ فوت \/ دقیقه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Return meat to pan and cook for 1 min more, stirring continuously.
[ترجمه گوگل]گوشت را به تابه برگردانید و 1 دقیقه دیگر بپزید و مدام هم بزنید
[ترجمه ترگمان]برای مدت ۱ دقیقه گوشت را به ماهی تابه بریزید و به طور مداوم حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] minute-دقیقه واحد زممان، بربر با 60 ثاینه .
[آمار] مینیمم , کمینه

انگلیسی به انگلیسی

• lesser in size, small; secondary; subordinate; junior; under legal age; insignificant, unimportant; minor scale (music); not serious (of an illness)
least possible amount, smallest possible size, lowest degree
unit of time equal to 60 seconds, 1/60 of an hour

پیشنهاد کاربران

min به معنای دقیقه
مخفف ماکسیمینیوم به معنای کمینه [در علم فیزیک]
حداقل
مخفف minute =دقیقه
꧁꧂
مخفف minority
به معنی اقلیت یا تعداد کم
مخفف شده ی Minimum یا minute

کم

بپرس