mimesis

/mɪˈmiːsɪs//maɪˈmiːsɪs/

معنی: تقلید، واگیری، تقلید هنر از واقعیات
معانی دیگر: (ادبیات و هنر) تقلید، وانمود، وانمایی، در فلسفه ارسطو تقلید

جمله های نمونه

1. He considers mimesis as copy of reality and uncreative, maintains the introversion of the literature, and stands for the lyric of the inner world.
[ترجمه گوگل]او تقلید را کپی واقعیت و غیرخلاق می‌داند، درون‌گرایی ادبیات را حفظ می‌کند و غزل دنیای درون را می‌نماید
[ترجمه ترگمان]او mimesis را به عنوان کپی از واقعیت و uncreative در نظر می گیرد، درون گرایی ادبیات را حفظ می کند، و نماد غنایی دنیای درونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To study the operation mimesis of the zygomatic plastic.
[ترجمه گوگل]برای مطالعه تقلید عملیات پلاستیک زیگوماتیک
[ترجمه ترگمان]تا عمل جراحی پلاستیک را مطالعه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results: The mimesis accuracy of Grey pharmacokinetics model was higher than that of traditional ones.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: دقت mimesis مدل فارماکوکینتیک گری بالاتر از مدل سنتی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: دقت mimesis مدل pharmacokinetics Grey نسبت به روش سنتی برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Walter Benjamin's theory of mimesis and language proves to be especially helpful in bringing out the significance and power of the mythic in Wu's short stories.
[ترجمه گوگل]نظریه تقلید و زبان والتر بنجامین به ویژه در آشکار کردن اهمیت و قدرت اسطوره در داستان‌های کوتاه وو مفید است
[ترجمه ترگمان]نظریه والتر بنیامین of و زبان به ویژه در آوردن اهمیت و قدرت اسطوره ای در داستان های کوتاه وو مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The third chapter, the mimesis and creation of media, is about the rules media play in my work, as well as the feasibility testing and experimental exploration of it.
[ترجمه گوگل]فصل سوم، تقلید و ایجاد رسانه، در مورد قوانینی است که رسانه ها در کار من بازی می کنند و همچنین امکان سنجی و کاوش تجربی آن
[ترجمه ترگمان]فصل سوم، the و ایجاد رسانه، در مورد قواعد بازی رسانه در کار من و همچنین آزمایش امکان سنجی و اکتشاف تجربی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The twentieth poem Variations in Unity concentrates on mimesis of poetic creation, thus distinguishes itself from the other twenty-three poems in The Realm of Poetry.
[ترجمه گوگل]شعر بیستم تنوع در وحدت بر تقلید از آفرینش شاعرانه متمرکز است، بنابراین خود را از بیست و سه شعر دیگر در قلمرو شعر متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]بیستم شعری که در وحدت به نمایش گذارده شده، بر mimesis آفرینش شاعرانه تمرکز دارد، در نتیجه خود را از بیست و سه شعر دیگر در قلمرو شعر متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Additionally, mimesis has been queried either in ancient China or in Western, with roughly the same causes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، mimesis یا در چین باستان یا در غرب، تقریباً با دلایل مشابه مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، mimesis نیز در چین باستان یا در غرب با تقریبا همان علل مورد سوال قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Art as mimesis or representation has deep roots in the philosophy of Aristotle.
[ترجمه گوگل]هنر به عنوان تقلید یا بازنمایی ریشه های عمیقی در فلسفه ارسطو دارد
[ترجمه ترگمان]هنر به عنوان mimesis یا بازنمایی، ریشه های عمیق در فلسفه ارسطو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I discuss the role of mimesis in his work, and the degree to which we can understand these paintings as fragments of dialogue across generations, or as a soliloquy?
[ترجمه گوگل]من درباره نقش میمسیس در آثار او بحث می‌کنم، و اینکه تا چه حد می‌توانیم این نقاشی‌ها را به‌عنوان تکه‌هایی از گفت‌وگو در بین نسل‌ها درک کنیم یا به‌عنوان یک تک‌گویی؟
[ترجمه ترگمان]من در مورد نقش mimesis در کارش بحث می کنم، و درجه ای که می توانیم این نقاشی ها را به عنوان قطعات گفتگو در طول نسل ها، یا به عنوان قسمتی از خود، درک کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chapter Three deals with Adorno's other thoughts that are related to his mimesis theory.
[ترجمه گوگل]فصل سوم به افکار دیگر آدورنو می پردازد که به نظریه تقلید او مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]فصل سه با افکار دیگری که مربوط به نظریه mimesis است سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Confessional literature is widely read as revelation of authentic experience of life and as mimesis of external reality.
[ترجمه گوگل]ادبیات اعتراف به طور گسترده به عنوان مکاشفه تجربه اصیل زندگی و تقلید از واقعیت بیرونی خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]ادبیات Confessional به صورت گسترده به عنوان مکاشفه تجربه حقیقی زندگی و به عنوان mimesis واقعیت خارجی خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods: In the classroom, the feedback and correction methods of comparison of correct and error, complementation, and mimesis were used.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: در کلاس درس از روش‌های بازخورد و تصحیح مقایسه درست و خطا، تکمیل و تقلید استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: در کلاس، بازخورد و روش های تصحیح مقایسه ای از تصحیح و تصحیح خطا، complementation و mimesis مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Until the beginning of modernism, the most admired quality in Western art was mimesis—objects in painting and sculpture closely resembling things in real life.
[ترجمه گوگل]تا آغاز مدرنیسم، تحسین برانگیزترین کیفیت در هنر غربی، تقلید بود - اشیایی در نقاشی و مجسمه‌سازی که شباهت زیادی به چیزهایی در زندگی واقعی داشتند
[ترجمه ترگمان]تا آغاز مدرنیسم، مطلوب ترین کیفیت در هنر غرب mimesis شی در نقاشی و مجسمه سازی بود که بسیار شبیه به اشیا در زندگی واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firstly, it is confirmed by Aristotle that narration is originated from mimesis and the essence of narration is something combined both by mimesis and fiction.
[ترجمه گوگل]اولاً ارسطو تأیید می کند که روایت از تقلید سرچشمه می گیرد و جوهر روایت چیزی است که هم با تقلید و هم با داستان ترکیب شده است
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، توسط ارسطو تایید می شود که روایت از mimesis نشات می گیرد و ماهیت روایت چیزی است که هم با mimesis و هم به روایت داستان ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقلید (اسم)
fake, simulation, farce, burlesque, imitation, emulation, mimicry, mime, mimesis

واگیری (اسم)
virulence, contagion, mimesis

تقلید هنر از واقعیات (اسم)
mimesis

انگلیسی به انگلیسی

• mimicry; imitation; close resemblance (also of animals)

پیشنهاد کاربران

محاکات ( به انگلیسی: Mimesis ) اصطلاحی در نقد ادبی و فلسفه است که شامل تقلید دیونوسیوسی، تقلید، شباهت غیر حسی، پذیرایی عاملی، بازنمایی، وانمایی، کنش بیان، کنش شباهت، عرضه خویش می شود. در نظریات ادبی یونانی،
...
[مشاهده متن کامل]
محاکات تقلیدی است از سیر وقایع روایت که اجرا می شود. بر اساس گفتهٔ افلاطون، محاکات یکی از دو شیوهٔ عمدهٔ بیان روایت است. شیوهٔ دیگر بیان روایت همان نقل یا بازنمایی سیر وقایع به شیوهٔ گفتن است. بر اساس این تعریف، نمایش ها نمونهٔ محاکات و اشعار حماسی نمونهٔ نقل به شمار می روند. ارسطو ( شاگرد افلاطون ) اصطلاح �مُحاکات� ( �میمسیس� ) را صرفاً برای تقلید یک عمل به کار می برد و هر دو حالت بازنمایی روایی را جزئی از آن می دانست

mimesis: اصل محاکات
محاکات

بپرس