milky

/ˈmɪlki//ˈmɪlki/

معنی: شیری، شیری رنگ، شیردار، پر از شیر
معانی دیگر: شیر مانند (به ویژه از نظر رنگ)، وابسته به شیر، شیرآور، شیرزا

جمله های نمونه

1. a milky liquid
آبگونه ی شیرفام

2. the mind-boggling size of the milky way
وسعت شگفت انگیز راه شیری

3. I like a hot milky drink at bedtime.
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی شیری داغ را هنگام خواب دوست دارم
[ترجمه ترگمان] من یه نوشیدنی گرم تو موقع خواب دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She drinks very milky coffee with lots of sugar.
[ترجمه گوگل]او قهوه بسیار شیری با مقدار زیادی شکر می نوشد
[ترجمه ترگمان]او قهوهی شیری را با مقدار زیادی شکر می نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His eyes were a pale milky blue.
[ترجمه گوگل]چشمانش آبی شیری کم رنگ بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش آبی کم رنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some stars out of Milky Way outblaze the sun.
[ترجمه گوگل]برخی از ستاره های کهکشان راه شیری خورشید را شعله ور می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از ستارگان خارج از کهکشان راه شیری خورشید را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A milky mist filled the valley.
[ترجمه گوگل]مه شیری رنگ دره را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]مه غلیظی دره را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having a milky drink before bed helps me sleep.
[ترجمه گوگل]خوردن یک نوشیدنی شیری قبل از خواب به من کمک می کند تا بخوابم
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن یک نوشیدنی شیری قبل از خوابیدن به من کمک می کند بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alexander always has milky coffee at lunchtime.
[ترجمه گوگل]اسکندر همیشه هنگام ناهار قهوه شیری می خورد
[ترجمه ترگمان]الکساندر همیشه موقع ناهار قهوه می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vela is crossed by the Milky Way, though it is not so rich as Carina.
[ترجمه گوگل]کهکشان راه شیری از ولا عبور می کند، اگرچه به اندازه کارینا غنی نیست
[ترجمه ترگمان]راه شیری از طریق کهکشان راه شیری عبور می کند، اگرچه به اندازه Carina ثروتمند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The luminous star streaks were paling against a milky sky, whose brilliance in-creased moment by moment.
[ترجمه گوگل]رگه های ستارگان درخشان در برابر آسمان شیری رنگ پریده بودند که درخشندگی آن لحظه به لحظه بیشتر می شد
[ترجمه ترگمان]رگه های ستاره ای درخشان در مقابل یک آسمان شیری دیده می شد که در آن لحظه درخشش آن در آن لحظه به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Breakfast was a bowl of weak, milky coffee and a tasteless roll of bread.
[ترجمه گوگل]صبحانه یک کاسه قهوه ضعیف و شیری و یک رول نان بی مزه بود
[ترجمه ترگمان]صبحانه یک کاسه قهوهی ضعیف و شیری و یک تکه نان بی مزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The globular star clusters that surround the Milky Way also seem to come in two age groups.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که خوشه های ستاره ای کروی که راه شیری را احاطه کرده اند نیز در دو گروه سنی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]خوشه های ستاره ای globular که کهکشان راه شیری را احاطه کرده اند نیز به نظر می رسد که در دو گروه سنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stood on one of the top milky branches of a sycamore, a nonchalant forty feet off the ground.
[ترجمه گوگل]او روی یکی از شاخه‌های شیری بالای چنار ایستاده بود، در فاصله‌ی چهل فوتی از زمین
[ترجمه ترگمان]روی یکی از شاخه های درخت milky یک درخت چنار ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A thick, milky white cloud of smoke belches from this factory's chimneys day and night.
[ترجمه گوگل]شب و روز از دودکش های این کارخانه ابری سفید شیری و غلیظ از دود آروغ می زند
[ترجمه ترگمان]ابری غلیظ و شیری رنگی از دود و دود از این کارخانه و شب و شب می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیری (صفت)
lacteal, milky, leonine, lactescent

شیری رنگ (صفت)
milky, opalescent, opaline

شیردار (صفت)
milky

پر از شیر (صفت)
milky

تخصصی

[ریاضیات] شیری

انگلیسی به انگلیسی

• milk-like; containing milk; similar to milk; white as milk; cloudy, unclear
something that is milky in colour is pale white.
milky food or drink contains a lot of milk.

پیشنهاد کاربران

بپرس