1.
(دختر) شیر فروش،لبنیات فروش
2. This frightened the milkmaid and the pastor.
[ترجمه گوگل]این کار شیرزن و کشیش را ترساند
[ترجمه ترگمان]این دختر شیر فروش و پیشوای روحانی را به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دختر شیر فروش و پیشوای روحانی را به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was hired as a milkmaid in that farm.
[ترجمه گوگل]او در آن مزرعه به عنوان شیر دوشی استخدام شد
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه شیر فروش تو اون مزرعه استخدام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه شیر فروش تو اون مزرعه استخدام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A milkmaid was going to the market.
[ترجمه گوگل]شیر دوشی به بازار می رفت
[ترجمه ترگمان]دختر شیرفروش به بازار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دختر شیرفروش به بازار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A milkmaid was going to the market. She carried her milk in a pail on head.
[ترجمه گوگل]شیر دوشی به بازار می رفت شیرش را در سطلی روی سر می برد
[ترجمه ترگمان]آن دختر شیر فروش به بازار می رفت شیر خود را در یک سطل اشغال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن دختر شیر فروش به بازار می رفت شیر خود را در یک سطل اشغال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A milkmaid was on her way to market.
[ترجمه گوگل]شیر دوشی در راه بازار بود
[ترجمه ترگمان]یک شیر فروش در راه بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شیر فروش در راه بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A milkmaid was going to the market. She carried her milk a pail on her head.
[ترجمه گوگل]شیر دوشی به بازار می رفت شیرش را سطلی روی سرش حمل کرد
[ترجمه ترگمان]آن دختر شیر فروش به بازار می رفت یک سطل شیر روی سرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن دختر شیر فروش به بازار می رفت یک سطل شیر روی سرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The milkmaid took her empty pail home and told her mother what had happened.
[ترجمه گوگل]شیرکار سطل خالی او را به خانه برد و به مادرش گفت که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]شیر فروش سطل خالیش را به خانه برد و به مادرش گفت که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شیر فروش سطل خالیش را به خانه برد و به مادرش گفت که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Does he have to be reminded about his long meetings with apple-cheeked Maude the milkmaid at the back of my stables?
[ترجمه گوگل]آیا باید به او در مورد ملاقات های طولانی او با ماودی سیب گونه شیردار پشت اصطبل یادآوری شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا او باید در مورد دیدارهای طولانیش با دختر شیر فروش که پشت اصطبل من بود، یاد بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا او باید در مورد دیدارهای طولانیش با دختر شیر فروش که پشت اصطبل من بود، یاد بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She finally heard that a dairyman some miles to the south needed a good milkmaid for the summer.
[ترجمه گوگل]او سرانجام شنید که یک کارخانه شیر چند مایلی جنوب به یک شیرکار خوب برای تابستان نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]بالاخره شنید که چند مایل به طرف جنوب به یک دختر شیر فروش احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بالاخره شنید که چند مایل به طرف جنوب به یک دختر شیر فروش احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید