زمانی
بصورت منفی دربیاد یا حال استمراری
یک اصطلاح پر کاربرد می شود
Don't milk it =بهانه نیاور، خودتو لوس نکن، از زیر کاری دررفته با بهانه های گوناگون :بیمارم سردردم نمی توانم و. . .
He always milking it to take the day off.
... [مشاهده متن کامل]
او همیشه ( بهانه می آورد ) فیلم بازی می کنه، که یک روز مرخصی بگیره
یا کسی را به میهمانی دعوت کردند او میگه دل درد یا دل پیچه دارم دعوت کننده می داند که بیمار نیست میگویدبه دوستش میگه:
این فیلمشه ( ادا درمیاره ) که نرود میهمانی:
I know you're milking ( it ) cramps to get out of going to the party. بخودش میگوید میدونم دل پیچه را بهانه ( دستمایه ) کردی از زیر میهمانی در، بروی.
Come on, don't milk it to get out of. . .
بیا و فیلم در نیار ( بهانه درنیار، فیلم بازی نکن ) که نیایی مهمونی
بصورت منفی دربیاد یا حال استمراری
یک اصطلاح پر کاربرد می شود
Don't milk it =بهانه نیاور، خودتو لوس نکن، از زیر کاری دررفته با بهانه های گوناگون :بیمارم سردردم نمی توانم و. . .
... [مشاهده متن کامل]
او همیشه ( بهانه می آورد ) فیلم بازی می کنه، که یک روز مرخصی بگیره
یا کسی را به میهمانی دعوت کردند او میگه دل درد یا دل پیچه دارم دعوت کننده می داند که بیمار نیست میگویدبه دوستش میگه:
این فیلمشه ( ادا درمیاره ) که نرود میهمانی:
I know you're milking ( it ) cramps to get out of going to the party. بخودش میگوید میدونم دل پیچه را بهانه ( دستمایه ) کردی از زیر میهمانی در، بروی.
بیا و فیلم در نیار ( بهانه درنیار، فیلم بازی نکن ) که نیایی مهمونی
نهایت بهره را از چیزی بردن
با تمام وجود از چیزی استفاده کردن
از یه موقعیت استفاده کردن برای منفعت و سود؛ معمولا برای به دست آوردن احترام، حس ترحم و یا مهربانی.