1. milk and chocolate
شیر و شکلات
2. milk and water annulled the poison's effect
شیر و آب اثر زهر را خنثی کرد.
3. milk is best preserved in a refrigerator
بهترین راه نگهداری شیر قرار دادن آن در یخچال است.
4. milk is hard to get anymore
این روزها شیر به سختی گیر می آید.
5. milk is nourishing drink
شیر نوشیدنی مغذی است.
6. milk is nutritious
شیر مغذی است.
7. milk of bismuth
شیر بیسموت
8. milk of magnesia
شیر منیزی
9. milk sours soon
شیر زود می ترشد.
10. milk weakened by water
شیر که با آب رقیق شده است
11. milk of human kindness
مهربانی بشر
12. a milk can
ظرف شیر
13. a milk cow
گاو شیرده
14. adulterated milk
شیر تقلبی،شیری که در آن آب کرده اند
15. boiling milk flowed over the pot
شیر جوشان از دیگ سررفت.
16. boiling milk foams
شیر جوشان کف می کند.
17. coconut milk
شیره ی نارگیل
18. cow's milk
شیر گاو
19. diluted milk
شیر رقیق شده،شیر آبکی (یا آبناک)
20. fat-free milk
شیر بی چربی
21. fortified milk
شیر غنی شده
22. homogenized milk
شیر همگن (هموژنیزه)
23. hot milk skims as it cools
شیر داغ هنگام سرد شدن رویه می بندد.
24. irradiated milk
شیر پرتو زده
25. mother's milk
شیر مادر
26. powdered milk
شیر خشک
27. skim milk
شیر بی چربی
28. sour milk
شیر ترشیده
29. spoiled milk becomes sour
شیر خراب ترش مزه می شود.
30. sweet milk
شیرتازه (نترشیده)
31. the milk began to freeze
شیر شروع به یخ بستن کرد.
32. the milk boiled and started to overflow
شیر جوشید و شروع کرد به سر رفتن.
33. the milk has gone off
شیر خراب شده است.
34. the milk is boiling over
شیر دارد (می جوشد و) سر می رود.
35. the milk mantled in the cup
شیر در فنجان رویه بست.
36. the milk started boiling and spilling over
شیر شروع کرد به جوشیدن و سر رفتن.
37. the milk was boiling and frothing
شیر داشت می جوشید و کف می کرد.
38. this milk has been thoroughly creamed
خامه ی این شیر کاملا گرفته شده است.
39. this milk is free of any additives
این شیر عاری از هرگونه مواد اضافی است.
40. this milk tastes sour
این شیر ترش است (ترش مزه است).
41. to milk a cow
گاو را دوشیدن
42. warm milk is good for settling an upset stomach
شیر گرم برای آرام کردن معده ی منقلب خوب است.
43. watered milk
شیر که آب در آن ریخته اند
44. whole milk
شیر خالص
45. coconut milk
شیر نارگیل (آبی که در وسط نارگیل قرار دارد)
46. children need milk
کودکان به شیر نیاز دارند.
47. she thickens milk by boiling it
او با جوشاندن شیر را غلیظ می کند.
48. to adulterate milk
آب در شیر کردن
49. to drink milk through a straw
با نی شیر نوشیدن
50. to skim milk
چربی شیر را گرفتن
51. vinegar causes milk to curdle
سرکه موجب دلمه بستن شیر می شود.
52. without refrigeration milk spoils soon
شیر را اگر در یخچال نگذارند در مدت کوتاهی فاسد می شود.
53. flowing with milk and honey
پر از نعمت و وفور
54. in the milk
(در مورد ذرت و گندم و غیره) نارس،سفت نشده
55. a baby drinks milk
بچه شیر می خورد.
56. a baby drinks milk from the mother's breast
نوزاد از پستان مادر شیر می خورد.
57. a bottle of milk
یک بطری شیر
58. a carton of milk
یک کارتن شیر
59. a mess of milk made by crumbling bread into it
خوراک شیر که در آن نان تلیت کرده بودند
60. for growing children milk is just the ticket
برای کودکان در حال رشد شیر بهترین چیز است.
61. he drank the milk off
او (همه ی) شیر را سر کشید.
62. perishables such as milk must be refrigerated
چیزهای فاسد شدنی مانند شیر باید در یخچال نگهداری شوند.
63. she funneled the milk into the bottle
او شیر را با قیف در بطری ریخت.
64. she spilled the milk on the floor
شیر را روی کف اتاق ریخت.
65. the baby wants milk
کودک شیر می خواهد.
66. the child poured milk into his glass until it started brimming over onto the carpet
کودک آنقدر شیر توی لیوان خود ریخت تا اینکه شروع کرد به سر رفتن و ریختن روی فرش.
67. the cold causes milk to coagulate
سرما شیر را می بندد.
68. cry over spilt milk
غصه ی عمل انجام شده ای را خوردن،بیهوده زاریدن
69. a land flowing with milk and honey
سرزمینی که در (جوی های) آن شیر و عسل جاری است.