military unit

جمله های نمونه

1. One secret military unit tried to contaminate the drinking water of the refugees.
[ترجمه گوگل]یک واحد نظامی مخفی سعی کرد آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی مخفی تلاش کرد تا آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. S. -sponsored military unit would apply to Joe if Chennault wanted him in his command.
[ترجمه گوگل]اگر چنولت بخواهد جو را در فرماندهی خود بخواهد، واحد نظامی تحت حمایت اس
[ترجمه ترگمان]اگر Chennault او را در فرماندهی خود تحت تعقیب قرار دهد، واحد نظامی حمایت شده از سوی جنوب به جو اعمال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Garrett is part of an elite military unit.
[ترجمه گوگل]گرت بخشی از یک واحد نظامی نخبه است
[ترجمه ترگمان]گرت بخشی از یک یگان نظامی ممتاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To equip ( a military unit ) with motor vehicles, such as tanks and trucks.
[ترجمه گوگل]برای تجهیز (یک واحد نظامی) به وسایل نقلیه موتوری مانند تانک و کامیون
[ترجمه ترگمان]تجهیز (یک واحد نظامی)با وسایل نقلیه موتوری مانند تانک و کامیون ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The colors of a mounted or motorized military unit.
[ترجمه گوگل]رنگ های یک واحد نظامی سوار یا موتوردار
[ترجمه ترگمان]رنگ های یک واحد نظامی سوار شده یا موتور دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That military unit should work hand-in-glove with China, which has already flooded Africa with 80,000 nationals engaged in pre-emptive nation building.
[ترجمه گوگل]آن واحد نظامی باید دست به دست هم با چین کار کند، چینی که قبلاً آفریقا را با 80000 تبعه درگیر در کشور سازی پیشگیرانه پر کرده است
[ترجمه ترگمان]این واحد نظامی باید با چین هم کاری کند، که در حال حاضر آفریقا را با ۸۰،۰۰۰ نفر از اتباع خود که در حال حاضر در یک کشور پیش دستانه اجرا می کنند، گرفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chief commissioned officer of a military unit regardless of his or her rank.
[ترجمه گوگل]رئیس افسر یک واحد نظامی را صرف نظر از درجه‌اش مأمور کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس یک واحد نظامی بدون توجه به مقام و مقام او منصوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A military unit post, district [Sentence dictionary], or region under the control of one officer.
[ترجمه گوگل]پست واحد نظامی، ناحیه [فرهنگ جملات] یا منطقه تحت کنترل یک افسر
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی واحد، حوزه (حکم جمله)، یا منطقه تحت کنترل یک افسر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a special military unit, army has a various human - forming.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک واحد نظامی ویژه، ارتش دارای انواع مختلفی از انسان است
[ترجمه ترگمان]ارتش به عنوان یک واحد نظامی خاص دارای انواع مختلفی از انسان ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After all, he had managed to defeat the system and was in sole command of a small military unit.
[ترجمه گوگل]بالاخره او توانسته بود نظام را شکست دهد و تنها فرماندهی یک واحد نظامی کوچک را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، او توانسته بود سیستم را شکست دهد و تنها فرماندهی یک واحد نظامی کوچک را بر عهده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Initial reports indicated hundreds had been killed when a military unit had been stoned by a hungry and unruly mob.
[ترجمه گوگل]گزارش های اولیه حاکی از آن بود که صدها نفر در اثر سنگسار یک واحد نظامی توسط یک گروه گرسنه و سرکش کشته شدند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها اولیه حاکی از کشته شدن صدها نفر بود که یک واحد نظامی توسط گروهی گرسنه و سرکش سنگسار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In August the government ordered the dissolution of the military unit involved in the massacre.
[ترجمه گوگل]در ماه اوت، دولت دستور انحلال واحد نظامی درگیر در قتل عام را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دولت در ماه اوت دستور انحلال واحد نظامی دخیل در این کشتار را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Banner" was the local administration under the System of appointing National Minority heredsitary headsman in Tujia Nationality prefecture, and it was also a basic military unit. "
[ترجمه گوگل]بنر" اداره محلی تحت سیستم انتصاب رئیس ارثی اقلیت ملی در استان ملیت توجیا بود و همچنین یک واحد نظامی اساسی بود
[ترجمه ترگمان]بنر، دولت محلی تحت سیستم انتصاب میر heredsitary اقلیت ملی در استان Nationality بود و همچنین یک واحد نظامی پایه بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Last month, North Korea released photos showing Kim inspecting a military unit and appearing healthy.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، کره شمالی عکس هایی منتشر کرد که کیم را در حال بازرسی از یک واحد نظامی نشان می داد و سالم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، کره شمالی عکس هایی را منتشر کرد که نشان می داد کیم در حال بررسی یک واحد نظامی و سالم بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. President Obama said his pilgrimage to Buchenwald is personal, noting his great-uncle was part of an American military unit that liberated the camp.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت اوباما گفت که سفر زیارتی او به بوخنوالد شخصی است و اشاره کرد که عموی او بخشی از یک واحد نظامی آمریکایی بود که این اردوگاه را آزاد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اوباما گفت زیارت وی به Buchenwald شخصی است و اشاره کرد که عموی بزرگ او بخشی از یک واحد نظامی آمریکایی بود که اردوگاه را آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• division within the armed forces

پیشنهاد کاربران

بپرس