military police

/ˈmɪləˌteripəˈliːs//ˈmɪlɪtripəˈliːs/

معنی: دژبان
معانی دیگر: دژبان

جمله های نمونه

1. The government has said it will reform the military police.
[ترجمه گوگل]دولت گفته است که پلیس نظامی را اصلاح خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دولت گفته است که پلیس نظامی را اصلاح خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lanky, 6-foot-4-inch captain coordinates the moves with military police, engineers, medics and rescue crews.
[ترجمه گوگل]کاپیتان لاغر اندام 6 فوتی 4 اینچی حرکات را با پلیس نظامی، مهندسان، پزشکان و خدمه نجات هماهنگ می کند
[ترجمه ترگمان]این سروان با شش فوت و ۴ اینچی حرکات پلیس نظامی، مهندسین، پزشکان و خدمه را هماهنگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A military police patrol asked that he tour the area with them to find his friend.
[ترجمه گوگل]یک گشت پلیس نظامی از او خواست که با آنها منطقه را برای یافتن دوستش بگردد
[ترجمه ترگمان]یک گشتی پلیس از پلیس درخواست کرده است که با آن ها به منطقه سفر کند تا دوست خود را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was full of soldiers and of military police, and I was near despair.
[ترجمه گوگل]آنجا پر از سرباز و پلیس نظامی بود و من تقریباً ناامید شده بودم
[ترجمه ترگمان]پر از سربازان و پلیس ارتش بود و من نا امید بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Six truckloads of military police were sent by the army to clear out all military personnel so they would not be involved.
[ترجمه گوگل]شش کامیون پلیس نظامی توسط ارتش فرستاده شد تا همه پرسنل نظامی را پاکسازی کنند تا درگیر نشوند
[ترجمه ترگمان]شش کامیون پلیس نظامی توسط ارتش فرستاده شد تا همه پرسنل نظامی را پاک سازی کند تا آن ها درگیر نشوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As he was one of our Corporals, the Military Police had sought him out and made him return to barracks.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که او یکی از سرجوخه های ما بود، پلیس نظامی به دنبال او بود و او را مجبور به بازگشت به پادگان کرده بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که یکی از Corporals ما بود، پلیس نظامی او را پیدا کرده بود و مجبورش کرده بود که به سربازخانه برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Special Investigation Branch of the military police is conducting more than 30 investigations into allegations of brutality.
[ترجمه گوگل]شعبه تحقیقات ویژه پلیس نظامی بیش از 30 تحقیق در مورد اتهامات وحشیانه انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]شعبه تحقیقات ویژه پلیس نظامی بیش از ۳۰ تحقیق را به اتهام خشونت انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Somebody denounced him to the military police as a spy.
[ترجمه گوگل]یک نفر او را به پلیس نظامی به عنوان جاسوس محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]یک نفر او را به عنوان جاسوس به پلیس ارتش معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eyewitnesses said that the military police still exchanged fires with the attackers last night.
[ترجمه گوگل]شاهدان عینی گفتند که پلیس نظامی شب گذشته همچنان با مهاجمان تبادل آتش کرد
[ترجمه ترگمان]شاهدان عینی گفتند که پلیس نظامی هنوز در شب گذشته با مهاجمان تبادل آتش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Japanese Gendarmerie, who were supposed to be military police but who were in fact all powerful, had been using the " Red Building" of Beijing University as their headquarters and detention house.
[ترجمه گوگل]ژاندارمری ژاپن که قرار بود پلیس نظامی باشد اما در واقع همه قدرتمند بودند، از "ساختمان قرمز" دانشگاه پکن به عنوان مقر و بازداشتگاه خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]Gendarmerie ژاپنی که قرار بود پلیس نظامی باشند اما در واقع همه قوی بودند، از \"ساختمان قرمز\" دانشگاه پکن به عنوان مقر و بازداشتگاه خود استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some demonstrators flipped a government car, and military police were called in to disperse the crowd.
[ترجمه گوگل]برخی از تظاهرکنندگان یک خودروی دولتی را چرخاندند و پلیس نظامی برای متفرق کردن جمعیت فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]برخی از تظاهر کنندگان یک ماشین دولتی را پرتاب کردند و پلیس نظامی برای متفرق کردن جمعیت فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flag raising in progress. Military police are deployed to watch the security ( bottom right corner ) .
[ترجمه گوگل]برافراشتن پرچم در حال انجام است پلیس نظامی برای نظارت بر امنیت مستقر شده است ( گوشه سمت راست پایین )
[ترجمه ترگمان]پرچم افزایش در پیشرفت پلیس نظامی برای مراقبت از امنیت (گوشه سمت راست)مستقر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The government may remove the power of arrest from military police.
[ترجمه گوگل]دولت ممکن است قدرت دستگیری را از پلیس نظامی سلب کند
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است قدرت دستگیری از سوی پلیس نظامی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The camp is surrounded by razor-wire fences and guarded by military police.
[ترجمه گوگل]این کمپ با نرده های سیم تیغ احاطه شده و توسط پلیس نظامی محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]این اردوگاه توسط حصارهای پوشیده از سیم خاردار احاطه شده است و توسط پلیس نظامی محافظت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دژبان (اسم)
castellan, military police

انگلیسی به انگلیسی

• soldiers assigned to carry on police duties for the army
the military police are part of an army, navy, or air force, and act as its police force.

پیشنهاد کاربران

دژبان
military police ( علوم نظامی )
واژه مصوب: دژبان
تعریف: افسر یا سرباز ادارۀ دژبانی که بنا به ضرورت مسئولیت های زیر به او سپرده می شود: پایش رفتار کارکنان، ترغیب کارکنان به رعایت مقررات نظامی، اجرای احکام و قوانین نظامی، پایش مقررات شدآمد، پیشگیری از وقوع جُرم، تحقیق، تهیۀ گزارش، جلب نظامیان غایب و فراری و همچنین زندانیان فراری
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس