miliary


ارزن مانند، ارزنی، عرق گز، عرق گزی، کوچک وبی شمار

جمله های نمونه

1. Method Nursing for 26 patients with miliary pulmonary tuberculosis complicated by tubercular meningitis was retrospectively analyzed and summarized.
[ترجمه گوگل]روش پرستاری برای 26 بیمار مبتلا به سل ریوی میلیاری که با مننژیت سلی عارضه شده بود به صورت گذشته نگر تجزیه و تحلیل و خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]روش پرستاری برای ۲۶ بیمار با سل ریوی miliary که با مننژیت سل سل پیچیده می شود، به صورت گذشته نگر آنالیز شد و خلاصه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Common X-ray basic magnification, miliary shadow, small node patch shadow, large node mass shadow, circular of circular-like shadow and nrix type.
[ترجمه گوگل]بزرگنمایی پایه معمولی اشعه ایکس، سایه میلیاری، سایه وصله گره کوچک، سایه توده گره بزرگ، دایره ای از سایه دایره مانند و نوع nrix
[ترجمه ترگمان]بزرگنمایی پایه اشعه ایکس، سایه miliary، سایه یک گره کوچک، سایه توده بزرگ، مدور از سایه سایه مانند و نوع nrix
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusions Improve the understanding of diagnosis of miliary tuberculosis and diffuse alveolar carcinoma and make differential diagnosis as soon as possible with the aim of treating correctly.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری درک تشخیص سل میلیاری و کارسینوم آلوئولار منتشر را بهبود می بخشد و تشخیص افتراقی را در اسرع وقت با هدف درمان صحیح انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بهبود درک بیماری سل miliary و diffuse carcinoma alveolar و تشخیص افتراقی در سریع ترین زمان ممکن با هدف درمان درست را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Random distribution is found in miliary tuberculosis and pulmonary metastasis.
[ترجمه گوگل]توزیع تصادفی در سل میلیاری و متاستاز ریوی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]توزیع تصادفی در miliary سل و متاستاز یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods:The imaging features in 63 adults with acute miliary tuberculosis were retrospectively studied.
[ترجمه گوگل]روش ها: ویژگی های تصویربرداری در 63 بزرگسال مبتلا به سل حاد میلیاری به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: ویژگی های تصویربرداری در ۶۳ بزرگ سال با miliary حاد سل مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nodules in miliary tuberculosis would not likely appear this large and tend to be more numerous.
[ترجمه گوگل]ندول ها در سل میلیاری به احتمال زیاد به این بزرگی به نظر نمی رسند و تمایل به تعداد بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]بیماری سل در \"miliary سل\" احتمالا زیاد به نظر نمی رسد و تمایل بیشتری به این کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This spleen shows a miliary pattern of granulomatous inflammation, with numerous small tan granulomas.
[ترجمه گوگل]این طحال یک الگوی میلیاری از التهاب گرانولوماتوز، همراه با گرانولوم های برنزه کوچک متعدد را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این طحال الگوی miliary التهاب granulomatous با تعداد زیادی ماهی کوچک قهوه ای روشن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As in patients with miliary metastases, the small nodules can sometimes be seen in relation to small pulmonary vessels, an appearance that reflects their mode of dissemination.
[ترجمه گوگل]مانند بیماران مبتلا به متاستازهای میلیاری، گاهی اوقات گره های کوچک در ارتباط با عروق کوچک ریوی دیده می شوند، ظاهری که نشان دهنده نحوه انتشار آنهاست
[ترجمه ترگمان]همانند بیماران مبتلا به متاستاز، گره های کوچک گاهی می توانند در رابطه با رگ های ریوی کوچک دیده شوند، ظاهری که نشان دهنده نحوه انتشار آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:Summarized the imaging and clinical features in 63 adults with acute miliary tuberculosis.
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه تصویربرداری و ویژگی های بالینی در 63 بزرگسال مبتلا به سل حاد میلیاری
[ترجمه ترگمان]هدف: تصویربرداری از تصویربرداری و ویژگی های بالینی در ۶۳ بزرگ سال مبتلا به miliary حاد سل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. CT scans demonstrated the lesion was round in 13 cases, irregular in low density focus like a large cyst in diffuse miliary in 1 and cauliflower-like mass at hilum of spleen in
[ترجمه گوگل]سی تی اسکن نشان داد که ضایعه در 13 مورد گرد، نامنظم در کانون چگالی کم مانند کیست بزرگ در میلیاری منتشر در 1 و توده گل کلم مانند در ناف طحال در
[ترجمه ترگمان]اسکن CT نشان داد که ضایعه در ۱۳ مورد دور بود، که در غلظت کم مانند کیست بزرگی در miliary diffuse در ۱ و گل کلم در at طحال دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This rarely results in hematogenous dissemination, identical in appearance and histology to miliary TB, but easier to treat.
[ترجمه گوگل]این به ندرت منجر به انتشار هماتوژن می شود، از نظر ظاهری و بافت شناسی مشابه با سل میلیاری است، اما درمان آسان تر است
[ترجمه ترگمان]این امر به ندرت منجر به انتشار hematogenous می شود، مشابه با ظاهر و histology برای miliary سل، اما درمان آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results The result is that 8 of the 10 patients are idiopathic pulmonary hemosiderosis sufferers, 1 pulmonary oedema sufferer and 1 miliary tuberculosis sufferer.
[ترجمه گوگل]نتایج نتیجه این است که 8 نفر از 10 بیمار مبتلا به هموسیدروز ریوی ایدیوپاتیک، 1 مبتلا به ادم ریوی و 1 مبتلا به سل میلیاری هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج نتیجه این است که ۸ نفر از ۱۰ بیمار مبتلا به hemosiderosis ریوی pulmonary ریوی، ۱ oedema ریوی و ۱ miliary مبتلا به بیماری سل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study and analyze the MRI manifestation of miliary tuberculosis of the brain.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه و تجزیه و تحلیل تظاهرات MRI سل میلیاری مغز
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه و تجزیه و تحلیل نمایش MRI از miliary سل مغز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To analyse the clinical manifestation and the laboratory features of the sarcoidosis patients with endobronchial miliary lesion.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل تظاهرات بالینی و ویژگی های آزمایشگاهی بیماران سارکوئیدوز با ضایعه میلیاری اندوبرونشیال
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی جلوه بالینی و ویژگی های آزمایشگاهی بیماران sarcoidosis با endobronchial miliary miliary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resembling millet

پیشنهاد کاربران

ارزنی ( صفت ) : کوچک از نظر اندازه، مانند دانه ارزن

بپرس