milch

/ˈmɪlt͡ʃ//mɪlt͡ʃ/

معنی: شیرده، دوشا
معانی دیگر: شیری، دوشیدن، شیر دوشیدن

جمله های نمونه

1. milch cows
گاوهای شیرده

2. That milch goat is bagging up well.
[ترجمه گوگل]آن بز شیری به خوبی در حال جمع شدن است
[ترجمه ترگمان] اون بز milch داره خوب بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This lark is going to turn into a milch cow.
[ترجمه گوگل]این لارک قرار است به یک گاو شیرده تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این چکاوک تبدیل به گاو شیرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thirty milch camels with colts, forty kine, and ten bulls, twenty she asses, and ten foals.
[ترجمه گوگل]سی شتر شیری با کله، چهل گاو و ده گاو نر، بیست الاغ و ده کره اسب
[ترجمه ترگمان]سی گاو شیرده با colts، چهل گاو و ده گاو، بیست گاو نر و ده روبلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the moment, I refer to myself as "shambling amateur", "ambulant pacifier" or "milch cow".
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، من از خودم به عنوان "آماتور shambling"، "پستانک آمبولانس" یا "گاو شیر" یاد می کنم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، من به خودم به عنوان \"shambling amateur\" یا \"گاو milch\" اشاره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The present invention discloses a milch cow vitamin and mineral nutrition licking block, and its preparing method, belonging to animal nutrition field.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک بلوک لیسیدن مواد مغذی ویتامین و مواد معدنی گاو شیری و روش تهیه آن متعلق به رشته تغذیه دام را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود شامل ویتامین و مواد مغذی معدنی milch و روش آماده سازی آن، تعلق به زمینه تغذیه حیوانات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mothball ox is raised to become milch cow, bring the change of asset value necessarily, derivative the change of a variety of economic benefits.
[ترجمه گوگل]گاو موت گلوله بزرگ می شود تا تبدیل به گاو شیرده شود، لزوماً تغییر ارزش دارایی را به ارمغان بیاورد، مشتق تغییر انواع مزایای اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]گاو بسته به گاو تبدیل می شود و تغییر ارزش دارایی را لزوما به همراه دارد و تغییر انواع مزایای اقتصادی را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I refuse to be a milch cow for your family any longer.
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی گویم که برای خانواده شما گاو شیرده باشم
[ترجمه ترگمان]من دی گه از گاو شیرده خوشم نمی یاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are becoming the milch cow of the family.
[ترجمه گوگل]آنها دارند گاو شیرده خانواده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تبدیل شدن به گاو milch خانواده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a black milch cow, though, its milk is white.
[ترجمه گوگل]این یک گاو شیرده سیاه است، اما شیر آن سفید است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این یک گاو milch سیاه است، اما شیر آن سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Milch cow industry is one of important part of dairy industry, including breeding milch cow, raising milch cow, preventing and cure of the epidemic disease and milk production.
[ترجمه گوگل]صنعت گاو شیری یکی از بخش های مهم صنایع لبنی از جمله پرورش گاو شیری، پرورش گاو شیری، پیشگیری و درمان بیماری همه گیر و تولید شیر می باشد
[ترجمه ترگمان]صنعت گاو milch یکی از بخش های مهم صنعت لبنیات است که شامل پرورش گاو، پرورش گاو، پیش گیری و درمان بیماری های همه گیر و تولید شیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Daidzein can encourage animal growth, improve the immunity of animal, aggrandize milk yield of milch cow, improve the quantity, quality and weight of eggs and enhance the function of breed.
[ترجمه گوگل]دایدزین می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوان را بهبود بخشد، تولید شیر گاو شیرده را افزایش دهد، کمیت، کیفیت و وزن تخم ها را بهبود بخشد و عملکرد نژاد را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]Daidzein می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوان، aggrandize شیر گاو را بهبود بخشد، کمیت، کیفیت و وزن تخم مرغ را بهبود بخشد و عملکرد نژاد را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Part II is about the present status and problems of the milch cow industry.
[ترجمه گوگل]بخش دوم در مورد وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو شیری است
[ترجمه ترگمان]بخش دوم در مورد وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو milch است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile using artificial soil technology we can renew and improve the quality of our existing grassland and will build new and high quality rangeland and popularize good milch cow.
[ترجمه گوگل]ضمناً با استفاده از فناوری خاک مصنوعی می‌توانیم مراتع موجود خود را تجدید و کیفیت کنیم و مرتع جدید و باکیفیت بسازیم و گاو شیرده خوب را رواج دهیم
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با استفاده از فن آوری خاک مصنوعی، ما می توانیم کیفیت علفزارهای موجود خود را تجدید و بهبود بخشیم و مراتع جدید و باکیفیت را بسازیم و گاو milch خوب مشهور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرده (صفت)
lactescent, milch

دوشا (صفت)
milch

انگلیسی به انگلیسی

• of a domestic animal that gives or is kept for milk; producing milk

پیشنهاد کاربران

بپرس