migrator


کوچنده، مهاجر، کوچکننده، پرنده مهاجر

جمله های نمونه

1. For example, stopping Migrator for Resource Manager
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، متوقف کردن Migrator برای مدیریت منابع
[ترجمه ترگمان]برای مثال، توقف Migrator برای مدیر منابع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Note that the migrator is a high-performance, multi-threaded process that you can schedule to start at specified time.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که migrator یک فرآیند با کارایی بالا و چند رشته ای است که می توانید آن را برای شروع در زمان مشخص برنامه ریزی کنید
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که the یک فرآیند high، چند رشته ای است که شما می توانید برای شروع در زمان مشخص برنامه ریزی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Resource Manager services - Resource Manager services include purger, migrator, replicator and stager.
[ترجمه گوگل]خدمات Resource Manager - خدمات Resource Manager شامل purger، migrator، replicator و stager است
[ترجمه ترگمان]خدمات مدیر منابع - خدمات مدیر منابع شامل purger، migrator، بازتولیدگر و stager
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The decision target of the state, region government and migrator are difference according as Game Theory.
[ترجمه گوگل]هدف تصمیم گیری ایالت، دولت منطقه و مهاجر بر اساس تئوری بازی ها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]هدف از تصمیم دولت، دولت منطقه و migrator با توجه به نظریه بازی تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you place the Dharma wheel at home and turn it, the migrator beings abiding in that house will be liberated, and the home will become similar to the Potala (Pure Land of Chenrezig).
[ترجمه گوگل]اگر چرخ دارما را در خانه قرار دهید و آن را بچرخانید، موجودات مهاجر ساکن در آن خانه آزاد می شوند و خانه شبیه پوتالا (سرزمین پاک چنرزیگ) می شود
[ترجمه ترگمان]اگر فرمان Dharma را در خانه قرار دهید و آن را بچرخانید، موجودات migrator در آن خانه آزاد خواهند شد و خانه شبیه به Potala (سرزمین خالص of)خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bodies of decision include the state, region government and migrator .
[ترجمه گوگل]نهادهای تصمیم گیری شامل ایالت، دولت منطقه و مهاجر است
[ترجمه ترگمان]ارکان این تصمیم عبارتند از دولت، دولت منطقه و migrator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you place the Dharma wheel in the ground, all those migrator beings who receive the dust and the sentient beings abiding in that ground will be liberated from the sufferings of the lower realms.
[ترجمه گوگل]اگر چرخ دارما را در زمین قرار دهید، همه آن موجودات مهاجری که گرد و غبار را دریافت می کنند و موجودات ذی شعور ساکن در آن زمین از مصائب قلمروهای پایین رهایی می یابند
[ترجمه ترگمان]اگر چرخ Dharma را در زمین قرار دهید، تمام آن موجودات زنده که گرد و غبار را دریافت می کنند و موجوداتی که در این زمین هستند از رنج قلمروهای پایین تر آزاد خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• migrant, one who migrates; wanderer; bird or other animal that relocates seasonally

پیشنهاد کاربران

بپرس