1. might i go?
اجازه دارم بروم ؟
2. might makes right
حق با کسی است که زور دارد
3. ahmad might go and again he might not
شاید احمد برود ولی امکان نرفتن او هم وجود دارد.
4. it might be too late to mend the nation
ممکن است اصلاح کشور خیلی دیر شده باشد.
5. it might rain
باران محتمل است.
6. one might rather say that . . .
به درستی می توان گفت که . . .
7. one might tag this book "traditional"
این کتاب را می شود "سنتی " نامید.
8. the might of rustam's arms
زور بازوان رستم
9. the might of the roman empire
قدرت امپراطوری روم
10. we might be worse off at that
ممکن است وضعمان از آن هم بدتر باشد.
11. you might try to help them
اگر بخواهی می توانی در کمک به آنها بکوشی.
12. with might and main
با زور بازو،با کمال قدرت،با نیرومندی تمام
13. the growing might of the middle classes
توانمندی فزاینده ی طبقات متوسط
14. the lost soldier might still be alive and whole
ممکن است سرباز مفقود هنوز زنده و سالم باشد.
15. germany's display of military might
نمایش قدرت نظامی آلمان
16. the fear of what might come after death gave hamlet pause
ترس از آنچه که بعد از مرگ خواهد آمد هاملت را به تردید انداخت.
17. the fear that it might rain
نگرانی از اینکه ممکن است باران بیاید.
18. they died that we might live
آنان مردند تا اینکه ما بتوانیم زندگی کنیم.
19. a spectacular show of military might
نمایش شکوهمندی از قدرت نظامی
20. don't become overconfident about the might of your muscles . . .
مشو غره به زور و بازوی خویش . . .
21. don't vex the cat; it might scratch you
سربه سر گربه نگذار; ممکن است تو را چنگ بزند.
22. he ran with all his might
او با تمام توانایی خود دوید.
23. keep my phone number; you might need it
شماره ی تلفن مرا نگهدار،شاید لازم بشود.
24. they feared that their daughter might be on drugs
می ترسیدند دخترشان به مواد مخدر معتاد شده باشد.
25. even brave men who saw his might quailed
حتی مردان دلیری هم که قدرت او را دیدند خود را باختند.
26. i had the misgiving that he might be a thief
به دلم برات شده بود که او ممکن است دزد باشد.
27. i tremble to think of what might have happened
هر وقت فکر احتمال آن رویداد را می کنم لرزه بر اندامم می افتد.
28. didn't it occur to you that he might be lying?
آیا فکر نکردی که ممکن است دروغ بگوید؟
29. suddenly it dawned on me that he might be lying
ناگهان شستم خبردار شد که ممکن است دروغ بگوید.
30. he reflected that the news of pari's coming might be true
او فکر کرد که ممکن است خبر آمدن پری درست باشد.
31. we hadn't reckoned with the possibility that it might snow
حساب این را نکرده بودیم که ممکن است برف بیاید.
32. the basis of tolerance is the knowledge that there might be truth in opponents' ideas too
اساس مدارا این وقوف است که ممکن است عقاید مخالفان هم حاوی حقیقت باشد.
33. activities in which the capacities and talents of the student might best be employed
فعالیت هایی که در آن استعدادها و علایق دانشجو به بهترین وجه به کار گرفته می شوند