miff

/mɪf//mɪf/

معنی: رنجش، قهر، کدورت، زود رنج، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن
معانی دیگر: (عامیانه)، خشم زودگذر، پرخاش، آزردگی، اعراض، غیظ، پکری، آزرده کردن یا شدن، رنجاندن، پکر کردن یا شدن

جمله های نمونه

1. She's a bit miffed that we're not taking her with us.
[ترجمه گوگل]او کمی ناراحت است که ما او را با خود نمی‌بریم
[ترجمه ترگمان]کمی دلخور شد که ما او را با خودمان نمی بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I felt a bit miffed that no one had told me about the trip.
[ترجمه گوگل]از اینکه کسی در مورد سفر به من چیزی نگفته بود، کمی ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]کمی دلخور شدم که کسی درباره سفر به من چیزی نگفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was miffed that he'd forgotten her name.
[ترجمه گوگل]از اینکه اسمش را فراموش کرده بود ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]از اینکه نامش را فراموش کرده بود رنجیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was a bit miffed about that.
[ترجمه گوگل]از این بابت کمی ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]یه ذره از این موضوع شاکی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is miffed at so much noise outside.
[ترجمه گوگل]او از سر و صدای زیاد بیرون ناراحت است
[ترجمه ترگمان]اون بیرون خیلی سر و صدا داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tess was a little miffed that Sean didn't bother to call her.
[ترجمه گوگل]تس کمی ناراحت بود که شان به خود زحمت نداد با او تماس بگیرد
[ترجمه ترگمان]تس دلخور شد که شان به خودش زحمت نمی دهد که او را صدا بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If Mabel should get another miff, they'd never be able to appease her.
[ترجمه گوگل]اگر میبل باید میف دیگری دریافت کند، هرگز نمی توانند او را راضی کنند
[ترجمه ترگمان]اگر بل هوس دیگری داشت، آن ها هرگز قادر به آرام کردن او نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Melbourne International Film Festival (MIFF) is an acclaimed annual film festival held over three weeks in Melbourne, Australia.
[ترجمه گوگل]جشنواره بین المللی فیلم ملبورن (MIFF) یک جشنواره فیلم سالانه تحسین شده است که به مدت سه هفته در ملبورن استرالیا برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]جشنواره بین المللی فیلم ملبورن (MIFF)یک جشنواره فیلم مستند است که در سه هفته در ملبورن، استرالیا برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She hadn't phoned for a week and I was getting quite miffed.
[ترجمه گوگل]یک هفته بود که زنگ نزده بود و من خیلی ناراحت بودم
[ترجمه ترگمان]یک هفته بود که او تلفن نکرده بود و من کاملا دلخور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bank customers are notoriously slow to shift their business, even if they are miffed.
[ترجمه گوگل]مشتریان بانک در تغییر کسب و کار خود بسیار کند هستند، حتی اگر ناراحت شوند
[ترجمه ترگمان]مشتریان بانک بسیار کند هستند تا کسب وکار خود را تغییر دهند، حتی اگر از دست دادن آن ها ناراحت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And it wasn't worth it in the end, I was well miffed.
[ترجمه گوگل]و در نهایت ارزشش را نداشت، من خیلی ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]و اون ارزشش رو نداشت، من کاملا شاکی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, I won 2nd place at the 2008 Kitchen Design "DAPUR" at MIFF 2008 fair.
[ترجمه گوگل]همچنین، من در سال 2008 طراحی آشپزخانه "DAPUR" در نمایشگاه MIFF 2008 مقام دوم را کسب کردم
[ترجمه ترگمان]همچنین، من در نمایشگاه \"Design\" در سال ۲۰۰۸ در نمایشگاه \"DAPUR\" در MIFF ۲۰۰۸ مقام دوم را کسب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His criminal plan didn't carry through, that drove him in a miff.
[ترجمه گوگل]نقشه جنایتکارانه او عملی نشد و همین امر باعث شد که او در یک گیجی قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]نقشه His به هیچ وجه ادامه نداد، و این باعث شد که او با عصبانیت او را از کوره در ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنجش (اسم)
pique, offense, acrimony, resentment, annoyance, irritation, dudgeon, bother, vexation, grief, umbrage, displeasure, miff

قهر (اسم)
wrath, tantrum, miff, grumps, sulks

کدورت (اسم)
tiff, miff

زود رنج (صفت)
petulant, irritable, peevish, touchy, fractious, querulous, miff, techy, pettish, sorehead, tetchy, umbrageous

قهر کردن (فعل)
huff, miff

رنجیدن (فعل)
huff, miff

پژمرده شدن (فعل)
fade, wither, droop, quail, languish, miff

انگلیسی به انگلیسی

• petty argument; bad mood
put out of humor; annoy; offend

پیشنهاد کاربران

بپرس