midwifery

/ˈmɪˌdwaɪfəri//ˈmɪdwɪfri/

معنی: قابلگی، مامایی
معانی دیگر: مامایی، قابلگی

جمله های نمونه

1. pary has studied midwifery
پری مامایی خوانده است.

2. At nursing college, she specialized in midwifery.
[ترجمه گوگل]او در کالج پرستاری در مامایی تخصص داشت
[ترجمه ترگمان]در کالج پرستاری، او در مامایی تخصص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With the help of her midwifery manager, she raised funds from the hospital to print and collate the material.
[ترجمه گوگل]او با کمک مدیر مامایی خود از بیمارستان کمک مالی برای چاپ و جمع آوری مطالب جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]با کمک مدیر مامایی، وجوهی را از بیمارستان برای چاپ و پاک کردن مواد جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She said she had assisted in midwifery, accident and surgical cases.
[ترجمه گوگل]او گفت که در موارد مامایی، تصادفات و جراحی کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]او گفت که او در امتحان قابلگی، تصادف و موارد جراحی شرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Midwifery itself is also undergoing a crisis.
[ترجمه گوگل]خود مامایی نیز دچار بحران شده است
[ترجمه ترگمان]مراقبت از مامایی نیز در حال انجام یک بحران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The project has also led to a small midwifery team being established at Wythenshawe Hospital to care for deaf parents.
[ترجمه گوگل]این پروژه همچنین منجر به ایجاد یک تیم کوچک مامایی در بیمارستان Wythenshawe برای مراقبت از والدین ناشنوا شده است
[ترجمه ترگمان]این پروژه همچنین منجر به تاسیس یک تیم مامایی کوچک در بیمارستان Wythenshawe برای مراقبت از والدین ناشنوا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hunter's pupil William Shippen successfully introduced male midwifery to America.
[ترجمه گوگل]ویلیام شیپن، شاگرد شکارچی، مامایی مرد را با موفقیت به آمریکا معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]شاگرد هانتر، ویلیام Shippen، با موفقیت امتیازات مردان را به آمریکا معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thank God, Prissy knew all about midwifery.
[ترجمه گوگل]خدا را شکر، پریسی همه چیز را در مورد مامایی می دانست
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، پریسی همه midwifery را بلد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Village midwifery stations was established in Panshi County Jilin Province in order to increase rural hospital birth rate and decrease rural pregnant, lying-in women and infant death rate.
[ترجمه گوگل]ایستگاه‌های مامایی روستایی در استان جیلین شهرستان پانشی به منظور افزایش میزان تولد در بیمارستان‌های روستایی و کاهش میزان مرگ و میر زنان باردار، درازکش روستایی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]ایستگاه های مامایی دهکده در استان Panshi در استان Jilin به منظور افزایش میزان تولد در بیمارستان و کاهش میزان بارداری و میزان مرگ نوزادان و نوزادان در استان کات اراکی تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective Implement the practise midwifery of responsibility, improve the delivery room and attend to quality.
[ترجمه گوگل]هدف اجرای عمل مامایی مسئولیت، بهبود اتاق زایمان و توجه به کیفیت
[ترجمه ترگمان]هدف اجرای رشته های پرستاری، بهبود اتاق زایمان و رسیدگی به کیفیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To investigate the airbag midwifery breech delivery in the clinical application.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تحویل بریچ مامایی کیسه هوا در کاربرد بالینی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق و بررسی ایربگ ایربگ و تحویل را در برنامه بالینی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She knew less than nothing of midwifery.
[ترجمه گوگل]او کمتر از مامایی می دانست
[ترجمه ترگمان]او کم تر از همه امتحان قابلگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The " midwifery " of Socrates occupies an important status in human history of education. It is regarded as the source of heuristic education.
[ترجمه گوگل]«مامایی» سقراط جایگاه مهمی در تاریخ تعلیم و تربیت بشر دارد به عنوان منبع آموزش اکتشافی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]وضعیت مامایی و مامایی جایگاه مهمی در تاریخ بشر دارد آن به عنوان منبع آموزش اکتشافی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Prissy knew all about midwifery.
[ترجمه گوگل]پریسی همه چیز را در مورد مامایی می دانست
[ترجمه ترگمان]پریسی همه چیز را درباره قابلگی می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلگی (اسم)
midwife, midwifery

مامایی (اسم)
midwifery

انگلیسی به انگلیسی

• assistance in the birth of babies
midwifery is the work of a midwife and the skills it involves.

پیشنهاد کاربران

midwifery ( پزشکی )
واژه مصوب: مامایی
تعریف: حرفه‏ای برای مراقبت از زنان در هنگام بارداری و زایمان طبیعی

بپرس