midweek

/ˈmɪˌdwik//mɪdˈwiːk/

وسط هفته، چهارشنبه، میان هفته

جمله های نمونه

1. There are often discounts available for midweek travel.
[ترجمه گوگل]اغلب برای سفرهای میان هفته تخفیف هایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اغلب تخفیف در دسترس برای سفر midweek وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a record attendance for a midweek game.
[ترجمه گوگل]این یک رکورد حضور در یک بازی میان هفته بود
[ترجمه ترگمان]این یه شرکت ضبط شده برای یه بازی midweek بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By midweek, the situation had become worrying.
[ترجمه گوگل]در اواسط هفته، وضعیت نگران کننده شده بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اوضاع نگران کننده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The package includes midweek flights from Gatwick.
[ترجمه گوگل]این بسته شامل پروازهای میان هفته از گاتویک است
[ترجمه ترگمان]این بسته شامل midweek پرواز از Gatwick می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Midweek is a good time to travel to avoid the crowds.
[ترجمه گوگل]اواسط هفته زمان مناسبی برای سفر برای جلوگیری از شلوغی است
[ترجمه ترگمان]Midweek برای اجتناب از جمعیت زمان مناسبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They'll be able to go up to London midweek.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند در اواسط هفته به لندن بروند
[ترجمه ترگمان]می توانند به لندن بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By midweek he was too tired to go out.
[ترجمه گوگل]در اواسط هفته او برای بیرون رفتن خیلی خسته بود
[ترجمه ترگمان]کم کم خسته شد و از خانه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The match will be played in midweek.
[ترجمه گوگل]این بازی در اواسط هفته برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]مسابقه در midweek برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Francisco, with low-season midweek fares from both cities starting at around $ 460.
[ترجمه گوگل]فرانسیسکو، با کرایه‌های فصل پایین میان هفته از هر دو شهر که از حدود 460 دلار شروع می‌شود
[ترجمه ترگمان]سان فرانسیسکو با کرایه فصل پایین از هر دو شهر از حدود ۴۶۰ دلار شروع به کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prices begin at $ 1and include midweek discounts.
[ترجمه گوگل]قیمت ها از 1 دلار شروع می شود و شامل تخفیف های میان هفته است
[ترجمه ترگمان]قیمت ها از ۱ دلار شروع می شود و شامل تخفیف midweek می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leicester could only manage a goalless draw midweek with Sutton Coldfield and will be keen to return to winning form.
[ترجمه گوگل]لستر تنها توانست در اواسط هفته مقابل ساتون کولدفیلد به تساوی بدون گل دست یابد و مشتاق بازگشت به فرم پیروزی است
[ترجمه ترگمان]لس تر تنها می تواند یک تیم goalless را با شرکت ساتون Coldfield اداره کند و مشتاق بازگشت به شکل برنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A meeting is scheduled for midweek.
[ترجمه گوگل]جلسه ای برای اواسط هفته برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]جلسه برای midweek برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After a midweek game in London(Sentence dictionary), the cousins went on to a two-day binge.
[ترجمه گوگل]پس از یک بازی وسط هفته در لندن (فرهنگ لغت جمله)، پسرعموها به یک پرخوری دو روزه رفتند
[ترجمه ترگمان]بعد از بازی midweek در فرهنگ لندن (حکم جمله)، عموزاده به یک پرخوری دو روزه ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The midfield player broke an arm during the midweek draw with Arsenal and will be in plaster for six weeks.
[ترجمه گوگل]این بازیکن هافبک در جریان تساوی میان هفته مقابل آرسنال دستش شکست و شش هفته در گچ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بازیکن میانی یک بازویش را در طول تساوی midweek با آرسنال شکست و شش هفته در گچ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The magazine comes out midweek.
[ترجمه گوگل]این مجله در اواسط هفته منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]مجله از midweek بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• middle of the week
of the middle of the week; occurring in the middle of the week
occurring in the middle of the week
if you do something midweek, you do it in the middle of the week.

پیشنهاد کاربران

بپرس