midterm

/ˈmɪdˌtərm//ˈmɪdˌtərm/

میان دوره ای، نیمسالی، در وسط نیمسال یا ترم تحصیلی، (عامیانه) امتحان وسط نیم سال

جمله های نمونه

1. midterm exams
امتحانات میان ترم

2. The governing party usually does badly in midterm by-elections.
[ترجمه گوگل]حزب حاکم معمولاً در انتخابات میان دوره ای بد عمل می کند
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم معمولا در انتخابات میان دوره ای بد عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She must rub up her English for the midterm examination.
[ترجمه گوگل]او باید انگلیسی خود را برای امتحان میان ترم بمالد
[ترجمه ترگمان]باید برای امتحان میان ترم انگلیسی اش را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The midterm elections brought huge Republican gains.
[ترجمه گوگل]انتخابات میان دوره ای دستاوردهای بزرگ جمهوری خواهان را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]انتخابات میان دوره ای دستاوردهای عظیم جمهوریخواهان را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I bombed my midterm.
[ترجمه گوگل]میان ترمم را بمباران کردم
[ترجمه ترگمان] میان ترم ام رو بمباران کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before the midterm elections in 199 the Republicans promised a tax cut.
[ترجمه گوگل]قبل از انتخابات میان دوره ای در سال 199، جمهوری خواهان وعده کاهش مالیات را دادند
[ترجمه ترگمان]قبل از انتخابات میان دوره ای در ۱۹۹ جمهوری خواهان وعده کاهش مالیات را دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alison has a history midterm next week.
[ترجمه گوگل]آلیسون هفته آینده در میان ترم تاریخ دارد
[ترجمه ترگمان]آلیسون هفته دیگه تو نیم ترم تاریخ داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nixon was the first president to resign in midterm.
[ترجمه گوگل]نیکسون اولین رئیس جمهوری بود که در میان دوره ای استعفا داد
[ترجمه ترگمان]نیکسون اولین رئیس جمهوری بود که در میان دوره استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With U. S. midterm election campaigns now in high gear, the boogeyman of choice in regions with high unemployment and sluggish manufacturing is -- unsurprisingly -- China.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه کمپین‌های انتخاباتی میان‌دوره‌ای ایالات متحده در حال حاضر با سرعت بالا روبه‌رو شده است، در مناطقی که نرخ بیکاری بالا و تولیدات ضعیفی دارند، چین به‌طور شگفت‌انگیزی انتخاب می‌شود
[ترجمه ترگمان]با U اس در حال حاضر، رقابت میان دوره انتخابات با دنده بالا، عدم تمایل به انتخاب در مناطق با بیکاری بالا و تولید کند - - تعجبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The midterm tests for background information on the U. S. system.
[ترجمه گوگل]آزمون های میان ترم برای اطلاعات پس زمینه در سیستم ایالات متحده
[ترجمه ترگمان]آزمون میان دوره برای اطلاعات پس زمینه در مورد U اس سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This section contains the midterm exam and solutions for the course.
[ترجمه گوگل]این بخش شامل آزمون میان ترم و راه حل های دوره می باشد
[ترجمه ترگمان]این بخش شامل امتحان دوره و راه حل دوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Listed below are the Midterm exam and two quizzes from this semester.
[ترجمه گوگل]در زیر لیست آزمون میان ترم و دو آزمون از این ترم آمده است
[ترجمه ترگمان]در زیر یک امتحان Midterm و دو quizzes از این ترم آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It indicated that during the midterm Eocene epoch or before the wild buffalo, david deer and Chinese alligator originated from the middle lower reaches of Yellow River.
[ترجمه گوگل]این نشان داد که در دوره میان‌ترم ائوسن یا قبل از بوفالوهای وحشی، گوزن دیوید و تمساح چینی از بخش‌های پایین دستی میانی رودخانه زرد سرچشمه می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان داد که در دوره Eocene دوره Eocene یا قبل از بوفالو وحشی، دیوید گوزن و تمساح چینی از سطح پایینی پایینی رودخانه زرد سرچشمه می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Enclosed is the format guideline of midterm report for your reference.
[ترجمه گوگل]ضمیمه دستورالعمل فرمت گزارش میان ترم برای مرجع شما است
[ترجمه ترگمان]محصور راهنمای فرمت گزارش میان دوره برای مرجع شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• middle of the term (school term, term of office, etc.); middle of the semester; test in the middle of the school term
occurring in the middle of a school or university semester (esp. tests); occurring in the middle of a term of office

پیشنهاد کاربران

۱. ( سیاست ) میان دوره ای ۲. ( امتحان و غیره ) میان ترم
مثال:
We have a midterm exam tomorrow.
فردا یک امتحان میان ترم داریم.
میان ترم
میان دوره

بپرس