midland

/ˈmɪdˌlænd//ˈmɪdlənd/

معنی: داخله کشور، درونی، بین الارضین
معانی دیگر: سرزمین درونی کشور، درون مرز، داخله

جمله های نمونه

1. The riots swept the industrial north and midland.
[ترجمه گوگل]شورش ها شمال صنعتی و میدللند را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]شورش های شمال و جنوب صنعتی را درنوردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Midland decided to change the way it credited payments to accounts.
[ترجمه گوگل]میدلند تصمیم گرفت تا نحوه واریز پرداخت ها به حساب ها را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]میدلند تصمیم گرفت که نحوه واریز به حساب را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Colin Appleby, of the Midland Bank, is extremely pleased with the way the game has turned out.
[ترجمه گوگل]کالین اپلبی، از بانک میدلند، از روند بازی بسیار خوشحال است
[ترجمه ترگمان]کولین Appleby، از بانک مرکزی، از نحوه روشن کردن این بازی بسیار خشنود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Midland has a full range of business loans to meet these needs.
[ترجمه گوگل]میدلند طیف کاملی از وام های تجاری برای رفع این نیازها دارد
[ترجمه ترگمان]میدلند یک دامنه کامل از وام های تجاری برای پاسخگویی به این نیازها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Midland Bank, one of the trustees of the Dumenil funds, stepped in to calm investors' fears.
[ترجمه گوگل]بانک میدلند، یکی از متولیان صندوق های Dumenil، برای کاهش ترس سرمایه گذاران وارد عمل شد
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی، یکی از امنای سرمایه Dumenil، برای آرام کردن ترس سرمایه گذاران گام برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Midland we are keen to do all we can to make the going easier for you.
[ترجمه گوگل]در میدلند ما مشتاقیم تمام تلاش خود را انجام دهیم تا کار را برای شما آسانتر کنیم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا ما مشتاق انجام تمام کاری هستیم که می توانیم برای شما آسان تر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Raines retained Abner Burnett of Midland, and the two squared off for a legal battle.
[ترجمه گوگل]رینز آبنر برنت از میدلند را حفظ کرد و این دو برای یک نبرد قانونی به میدان رفتند
[ترجمه ترگمان]Raines، Abner بر نت of را حفظ کرد، و این دو به توان دو توان در یک نبرد قانونی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Midland finally gave in when her case was featured on a radio phone-in about bad treatment by banks.
[ترجمه گوگل]میدلند در نهایت تسلیم شد وقتی که پرونده او در یک تلفن رادیویی در مورد رفتار بد بانک ها نمایش داده شد
[ترجمه ترگمان]Midland بالاخره زمانی که پرونده او بر روی یک تلفن رادیویی در مورد رفتار بد توسط بانک ها مورد استفاده قرار گرفت، تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rolling Midland landscape, even despite the amount of modern hedgerow removal, still has much to offer in visual terms.
[ترجمه گوگل]چشم انداز چرخان میدلند، حتی با وجود میزان برداشتن پرچین های مدرن، هنوز از نظر بصری چیزهای زیادی برای ارائه دارد
[ترجمه ترگمان]چشم انداز میدلند، حتی با وجود این که مقدار of جدید، هنوز هم چیزهای زیادی برای ارائه در عبارات بصری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Midland Bank, another Micro Control user, is only now migrating away from mainframe applications.
[ترجمه گوگل]Midland Bank، یکی دیگر از کاربران Micro Control، تنها اکنون از برنامه های mainframe دور شده است
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی، یک کاربر کنترل میکرو دیگر، تنها در حال حاضر از برنامه های پردازنده مرکزی دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His neighbour was the sales manager of the Midland Bank in Sheffield.
[ترجمه گوگل]همسایه او مدیر فروش بانک میدلند در شفیلد بود
[ترجمه ترگمان]همسایه او مدیر فروش بانک مرکزی در شفیلد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Midland Company also increased its share of the London milk trade by offering special freight concessions to Derbyshire farmers.
[ترجمه گوگل]شرکت میدلند همچنین با ارائه امتیازات ویژه حمل و نقل به کشاورزان دربی شایر، سهم خود از تجارت شیر ​​لندن را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]کمپانی Midland همچنین سهم خود از تجارت شیر لندن را با ارائه امتیازات ویژه باربری به کشاورزان در لندن افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alternative midland accounts and services are available to students taking these courses - please ask at your local branch for further details.
[ترجمه گوگل]حساب‌ها و خدمات جایگزین میدلند برای دانشجویانی که این دوره‌ها را می‌گذرانند در دسترس است - لطفاً برای جزئیات بیشتر از شعبه محلی خود بپرسید
[ترجمه ترگمان]حساب های جایگزین و خدمات در دسترس دانش آموزانی قرار دارند که این دوره ها را طی می کنند - لطفا از شعبه محلی تان برای جزئیات بیشتر سوال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take out a Midland personal loan now and pay the money back in easy stages.
[ترجمه گوگل]اکنون یک وام شخصی میدلند بگیرید و پول را در مراحل آسان پس دهید
[ترجمه ترگمان]حالا یک وام خصوصی Midland را در نظر بگیرید و پول را در مراحل آسان تری پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داخله کشور (اسم)
midland

درونی (صفت)
esoteric, innate, internal, interior, inner, indoor, inward, inmost, intestine, endogenous, innermost, subjective, midland, pectoral

بین الارضین (صفت)
midland

تخصصی

[ریاضیات] بین النواحی

انگلیسی به انگلیسی

• middle or interior parts of a country, inland
of the middle of a country, of the center of the country

پیشنهاد کاربران

بپرس