midfield

/ˈmɪdfiːld//ˈmɪdfiːld/

(فوتبال و غیره) وسط زمین بازی، بخش میانی (از سه بخش زمین بازی)

جمله های نمونه

1. Simon's a defender, but I always play in midfield.
[ترجمه گوگل]سیمون یک مدافع است، اما من همیشه در خط هافبک بازی می کنم
[ترجمه ترگمان]سیمون یک مدافع است، اما من همیشه در midfield بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Simpson came off the bench to play in midfield.
[ترجمه گوگل]سیمپسون از روی نیمکت آمد تا در خط هافبک بازی کند
[ترجمه ترگمان]سیمپسون از روی نیمکت اومد تا در midfield بازی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He plays in midfield.
[ترجمه گوگل]او در خط هافبک بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او در میانه زمین بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The midfield did very well in the first half.
[ترجمه گوگل]خط هافبک در نیمه اول خیلی خوب کار کرد
[ترجمه ترگمان]میانه میانه در نیمه اول خیلی خوب عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Arsenal's defence were strong, but their midfield fell apart in the first five minutes of the match.
[ترجمه گوگل]خط دفاعی آرسنال قوی بود، اما خط هافبک آنها در 5 دقیقه ابتدایی بازی از هم پاشید
[ترجمه ترگمان]دفاع آرسنال قوی بود، اما در پنج دقیقه اول مسابقه میانی آن ها در میانه زمین از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Newcastle United midfield player Gavin Peacock tops Boro's shopping list.
[ترجمه گوگل]گاوین پیکوک، بازیکن خط میانی نیوکاسل یونایتد در صدر لیست خرید بورو قرار دارد
[ترجمه ترگمان]Gavin Peacock، بازیکن میانی شهر نیوکاسل، در صدر فهرست خرید boro قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As an advanced midfield player he s ok, but as an out and out striker . . . Please!!
[ترجمه گوگل]به عنوان یک بازیکن خط میانی پیشرفته، او خوب است، اما به عنوان یک مهاجم بیرون و بیرون لطفا!!
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازیکن پیشرو ماهر، حالش خوبه، اما به عنوان یک بیرون و بیرون، لطفا! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hard working forward who can play midfield.
[ترجمه گوگل]مهاجم سخت کوشی که می تواند در خط هافبک بازی کند
[ترجمه ترگمان]سخت کوشی که می تواند میانه بازی را بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That spectacular strike came from Boro midfield player Willie Falconer who was thrilled with his fifth goal of the season.
[ترجمه گوگل]ویلی فالکونر، بازیکن خط میانی بورو که با گل پنجم خود در فصل هیجان زده شده بود، این ضربه دیدنی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این حمله تماشایی از \"ویلی Falconer\" بازیکن میانی \"ویلی Falconer\" بود که از پنجمین هدف خود در این فصل به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How long will he go on buying midfield players when what we still need is a centre half?
[ترجمه گوگل]او تا کی به خرید بازیکنان خط میانی ادامه خواهد داد در حالی که چیزی که ما هنوز به آن نیاز داریم یک هافبک میانی است؟
[ترجمه ترگمان]او چقدر طول خواهد کشید تا بازیکنان میانی را خریداری کند زمانی که چیزی که ما هنوز به آن نیاز داریم یک مرکز است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gradually the visiting midfield began to assert themselves.
[ترجمه گوگل]به تدریج هافبک میهمان شروع به اثبات خود کرد
[ترجمه ترگمان]به تدریج the بازدید کننده شروع به اثبات خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Northern's biggest setback came with the loss of midfield maestro Deryck Fox with pulled stomach muscles.
[ترجمه گوگل]بزرگترین شکست شمالی با از دست دادن استاد خط میانی دریک فاکس با عضلات شکم کشیده شد
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین عقب نشینی در شمال با از دست دادن of فاکس، استاد میانی، همراه با کشیده شدن عضلات شکم انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gillespie will play in midfield instead of Cochrane.
[ترجمه گوگل]گیلسپی به جای کوکرین در خط میانی بازی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]گیلسپی بجای of در میانه زمین بازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Simon Harrop comes into midfield as Colin Whettam reverts to the bench.
[ترجمه گوگل]سایمون هاروپ با بازگشت کالین ویتام به نیمکت وارد خط میانی می شود
[ترجمه ترگمان]سایمون Harrop در میانه زمین بازی می کند و کالین Whettam به جای خود به نیمکت باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Peake is fit to return in midfield.
[ترجمه گوگل]پیک برای بازگشت در خط میانی مناسب است
[ترجمه ترگمان]پیک هم برای بازگشت به midfield مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• middle area of a sports field (soccer)

پیشنهاد کاربران

بپرس