1. She was glad he liked Middy despite his being a bloody nuisance at times.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که او میدی را دوست داشت، علیرغم اینکه گاهی اوقات مزاحم می شد
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که با وجود اینکه گاهی اوقات او را آزار می دهد، خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که با وجود اینکه گاهی اوقات او را آزار می دهد، خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He put Middy down, found the torch, and went walking up the field path.
[ترجمه گوگل]او میدی را زمین گذاشت، مشعل را پیدا کرد و به سمت بالا رفت
[ترجمه ترگمان]He را زمین گذاشت، مشعل را پیدا کرد و به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]He را زمین گذاشت، مشعل را پیدا کرد و به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sun's hour angle counts from the middy position and changes 360? ? per day or 15? ? per hour.
[ترجمه گوگل]زاویه ساعت خورشید از موقعیت میانه حساب می شود و 360 تغییر می کند؟ ? در روز یا 15؟ ? در ساعت
[ترجمه ترگمان]زاویه ساعت خورشید از موقعیت middy گرفته می شود و ۳۶۰ درجه است؟ ؟ هر روز یا ۱۵ روز؟ ؟ در هر ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زاویه ساعت خورشید از موقعیت middy گرفته می شود و ۳۶۰ درجه است؟ ؟ هر روز یا ۱۵ روز؟ ؟ در هر ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. By the middy, clouds came out and the sun hid.
[ترجمه گوگل]در نیمه، ابرها بیرون آمدند و خورشید پنهان شد
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، ابرها بیرون آمدند و خورشید ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، ابرها بیرون آمدند و خورشید ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Part of the cuff was visible and reminded him of Middy sleeping under the quilt.
[ترجمه گوگل]قسمتی از کاف نمایان بود و او را به یاد میدی می انداخت که زیر لحاف خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]قسمتی از آستین نمایان بود و او را به یاد خواب middy می انداخت که زیر لحاف خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قسمتی از آستین نمایان بود و او را به یاد خواب middy می انداخت که زیر لحاف خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was seven o'clock in the evening and Lowell was mashing up cat biscuits in hot water for Middy.
[ترجمه گوگل]ساعت هفت شب بود و لاول در حال له کردن بیسکویت های گربه ای در آب داغ برای میدی بود
[ترجمه ترگمان]ساعت هفت عصر بود و لوول biscuits گربه را در آب گرم برای Middy تهیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساعت هفت عصر بود و لوول biscuits گربه را در آب گرم برای Middy تهیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nora was very puzzled as she changed her traveling clothes for a simple long skirt and white middy blouse and rewound her long chestnut braid around her head.
[ترجمه گوگل]نورا زمانی که لباس مسافرتی خود را با یک دامن بلند ساده و بلوز سفید وسط سفید عوض کرد و نوار شاه بلوطی بلندش را دور سرش پیچید، بسیار گیج شده بود
[ترجمه ترگمان]نورا وقتی لباس ها را برای یک دامن بلند و پیراهن سفیدش عوض کرد، خیلی گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نورا وقتی لباس ها را برای یک دامن بلند و پیراهن سفیدش عوض کرد، خیلی گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید