middleweight

/ˈmɪdl̩wet//ˈmɪdl̩weɪt/

معنی: میان وزن
معانی دیگر: دارای وزن متوسط، میان وزن، میانه

جمله های نمونه

1.
میان وزن

2. The middleweight boxing champion had his opponent up against the ropes.
[ترجمه گوگل]قهرمان بوکس میان وزن حریف خود را در برابر طناب ها قرار داد
[ترجمه ترگمان]قهرمان وزن متوسط حریف خود را با طناب بالا برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A Brighton-based boxer, Eubank is a middleweight world title contender the boxing critics love to beat up in print.
[ترجمه گوگل]یوبانک، بوکسور ساکن برایتون، مدعی قهرمانی متوسط ​​وزن جهان است که منتقدان بوکس دوست دارند در چاپ آن را شکست دهند
[ترجمه ترگمان]یک مشتزن برای تن، Eubank یک عنوان قهرمانی میان وزن است که منتقدان بوکس دوست دارند در چاپ آن را شکست دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. World middleweight champions Mickey Walker and Joey Giardello both came from solid middle-class homes, but fought like cavemen in the ring.
[ترجمه گوگل]میکی واکر و جوی ژیاردلو، قهرمانان متوسط ​​وزن جهان، هر دو از خانه های طبقه متوسط ​​می آمدند، اما مانند غارنشینان در رینگ می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]قهرمانان جهانی دوم، میکی واکر و جویی هر دو از خانواده های متوسط طبقه متوسط بودند، اما مثل cavemen در حلقه مبارزه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Len Harvey, the leading middleweight in the inter-war years, fought 412 contests.
[ترجمه گوگل]لن هاروی، پیشتاز وزن میان وزن در سال های بین دو جنگ، در 412 مسابقه شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]لن هاروی، وزن متوسط متوسط در سال های بعد از جنگ، ۴۱۲ رقابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He won the light middleweight title at the 199Pan Am Games.
[ترجمه گوگل]او عنوان قهرمانی سبک وزن متوسط ​​را در بازی‌های 199 Pan Am به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او در بازی جوانمردانه ۱۹۹ پن، عنوان میان وزن را کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He outpointed Oscar De La Hoya at junior middleweight (and didn't lack for speed or reflexes in that bout).
[ترجمه گوگل]او در وزن میانی نوجوانان از اسکار دی لا هویا پیشی گرفت (و در آن مسابقه از سرعت و رفلکس کم نداشت)
[ترجمه ترگمان]او جایزه اسکار د لا Hoya را در دسته میان وزن نوجوانان گرفت (و در این مسابقه هم به سرعت و سرعت نبود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He changed from lightweight (under 71kg) to light middleweight (under 78kg).
[ترجمه گوگل]او از سبک وزن (زیر 71 کیلوگرم) به وزن متوسط ​​سبک (زیر 78 کیلوگرم) تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]او از سبک وزن (زیر ۷۱ کیلوگرم)تا متوسط میان وزن (زیر ۷۸ کیلوگرم)تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A rangy middleweight, he fought in Cameroon and Senegal. As a musician, he would go further.
[ترجمه گوگل]او که یک وزن متوسط ​​بود، در کامرون و سنگال جنگید او به عنوان یک نوازنده فراتر می رفت
[ترجمه ترگمان]متوسط لاغر و ظریف در کامرون و سنگال جنگید به عنوان یک موسیقی دان، او جلوتر می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Learn how a middleweight bike coaster brake from a bicycle expert in this free video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان، نحوه ترمز ترمز دوچرخه متوسط ​​​​را از یک متخصص دوچرخه یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه یک دوچرخه وزن متوسط از یک متخصص دوچرخه در این ویدیو آزاد ترمز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's tried and failed to take away the middleweight title from GSP. Perhaps it's time for him to compete in the division on the lower side of the lightweight division, the WEC featherweight title.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرده و نتوانسته است عنوان میانه وزن را از GSP بگیرد شاید زمان آن رسیده باشد که او در بخش پایینی دسته سبک وزن، عنوان WEC در وزن پر، رقابت کند
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد و نتوانست عنوان میان وزن را از وضعیت جی اس پی ببرد شاید زمان آن رسیده باشد که او در بخش پایینی بخش سبک وزن، یعنی WEC featherweight، رقابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the winter of 198 Kostya was the middleweight champion of Omsk.
[ترجمه گوگل]در زمستان 198 کوستیا قهرمان اومسک در وزن میانی بود
[ترجمه ترگمان]در زمستان ۱۹۸ کوست یا قهرمان دسته میان وزن اومسک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I thought he improved at junior middleweight.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم او در وزن میانی جوان پیشرفت کرده است
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم تو \"middleweight middleweight\" هم پیشرفت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They did not even remember that he was middleweight boxing champion.
[ترجمه گوگل]آنها حتی به یاد نداشتند که او قهرمان بوکس میان وزن بود
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی به یاد نمی آوردند که او قهرمان میان وزن بوکس بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You have the undisputed middleweight champion and the undisputed junior middleweight champion bumping heads.
[ترجمه گوگل]شما قهرمان بی چون و چرای میان وزن و قهرمان بی چون و چرای میان وزن نوجوانان را دارید
[ترجمه ترگمان]شما قهرمان میان وزن میان وزن و قهرمان مسلم میان وزن میان وزن نوجوانان هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میان وزن (اسم)
middleweight

انگلیسی به انگلیسی

• person of average weight; contestant in boxing or another sport who participates in the average weight division

پیشنهاد کاربران

در سازمان UFC ( 185 پوند ) یا ( ۸۳/۹۱۶ کیلوگرم ) همون ۸۴ کیلو

بپرس