middle term

/ˈmɪdl̩ˈtɜːrm//ˈmɪdl̩tɜːm/

قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند

جمله های نمونه

1. To hand in middle term report.
[ترجمه گوگل]ارائه گزارش میان مدت
[ترجمه ترگمان]ارائه گزارش در دوره میانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Usually if I take a middle term position (2-4 days) I try to lower the stop and target order by 10-25 pips every day.
[ترجمه گوگل]معمولاً اگر یک پوزیشن میان مدت (2 تا 4 روز) بگیرم، سعی می کنم هر روز 10 تا 25 پیپ مرتبه توقف و هدف را کاهش دهم
[ترجمه ترگمان]معمولا اگر یک موقعیت میانی را (۴ - ۴ روز)انتخاب کنم، سعی می کنم هر روز تعداد stop و سفارش را با ۱۰ - ۲۵ دانه کاهش دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the middle term, application architects have control only over how they write the queries in their applications.
[ترجمه گوگل]در میان مدت، معماران برنامه تنها بر نحوه نوشتن پرس و جوها در برنامه های خود کنترل دارند
[ترجمه ترگمان]در کوتاه مدت، معماران کاربردی تنها بر روی نحوه نوشتن نامه های پرس و جو در برنامه های خود، کنترل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You answer the question ; what is the middle term of the proportion in this problem?
[ترجمه گوگل]شما به این سوال پاسخ دهید؛ میان مدت نسبت در این مشکل چیست؟
[ترجمه ترگمان]شما به این سوال پاسخ می دهید؛ عبارت میانه نسبت به این مشکل چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Short term, middle term and longterm development strategy guiding ideology of agricultural resources was discussed. The strategic target and development prospect were analysed.
[ترجمه گوگل]استراتژی توسعه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت هدایت کننده ایدئولوژی منابع کشاورزی مورد بحث قرار گرفت هدف استراتژیک و چشم انداز توسعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]عبارت کوتاه، عبارت کوتاه و استراتژی توسعه بلندمدت استراتژی راهبردی منابع کشاورزی مورد بحث و بررسی قرار گرفت چشم انداز استراتژیک و چشم انداز توسعه تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since the middle term of Ming Dynasty, Macau had been the first colony occupied by portuguese for a long time after the western colonists came eastward.
[ترجمه گوگل]از دوره میانی سلسله مینگ، ماکائو اولین مستعمره ای بود که برای مدت طولانی پس از ورود استعمارگران غربی به شرق توسط پرتغالی ها اشغال شد
[ترجمه ترگمان]از دوره میانی سلسله مینگ، ماکائو اولین مستعمره بود که به مدت طولانی بعد از اینکه استعمارگران غربی به سمت شرق آمدند اشغال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Middle term and late pregnancy are sensitive phases ( critical duration ) for inducing FGR.
[ترجمه گوگل]حاملگی میان ترم و اواخر بارداری فازهای حساس (مدت بحرانی) برای القای FGR هستند
[ترجمه ترگمان]دوره میانی و دوران اخیر حاملگی، فازه ای حساس (مدت زمان بحرانی)برای القای FGR هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sample is made of 2052 stocks which are recommended by analysts in 2000 and sorted into short and middle term ones according to the holding period.
[ترجمه گوگل]نمونه شامل 2052 سهم است که توسط تحلیلگران در سال 2000 پیشنهاد شده و بر اساس دوره نگهداری به دو دسته کوتاه مدت و میان مدت طبقه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]نمونه از سهام ۲۰۵۲ تشکیل شده که توسط تحلیل گران در سال ۲۰۰۰ توصیه شده است و مطابق با دوره نگهداری طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moreover, here once again there is a person in a high position as a middle term between the aristocrat and the musician who is justified in raising high hopes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در اینجا یک بار دیگر فردی در جایگاه بالایی به عنوان یک دوره میانی بین اشراف و نوازنده قرار دارد که امیدهای زیادی را توجیه می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در اینجا یک بار دیگر فردی در موقعیت بالا به عنوان یک دوره میانی بین اشراف زاده و نوازنده وجود دارد که با بالا بردن امید بالا توجیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Northern Wei dynasty was a royal court built by minority nationality in Chinese history, whose middle term reforms have important meaning in the Chinese history.
[ترجمه گوگل]سلسله وی شمالی یک دربار سلطنتی بود که توسط ملیت های اقلیت در تاریخ چین ساخته شد که اصلاحات میان واژه آن در تاریخ چین معنی مهمی دارد
[ترجمه ترگمان]وی یکی از دادگاه های سلطنتی است که در تاریخ چین با ملیت اقلیت بنا شده است و اصلاحات میان مدت آن ها معنای مهمی در تاریخ چین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We describe the properties of the almost split sequence containing projective module as the first term and the middle term.
[ترجمه گوگل]ما ویژگی های دنباله تقریباً تقسیم شده حاوی ماژول تصویری را به عنوان اولین ترم و جمله میانی توصیف می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ویژگی های توالی تقریبا مجزا حاوی مدول projective را به عنوان عبارت اول و عبارت میانه توصیف می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article presents the contribution of ANN(Artificial Neural Network) in middle term load forecasting.
[ترجمه گوگل]این مقاله سهم ANN (شبکه عصبی مصنوعی) را در پیش‌بینی بار میان مدت ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سهم ANN (شبکه عصبی مصنوعی)را در پیش بینی بار متوسط ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This kind of adjacent level degeneration does not affect the clinical outcome in middle term follow-up.
[ترجمه گوگل]این نوع انحطاط سطح مجاور بر پیامد بالینی در پیگیری میان مدت تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]این نوع از انحطاط سطح مجاور تاثیری بر نتیجه بالینی در کوتاه مدت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The teleological relation is a syllogism in which the subjective end coalesces with the objectivity external to it, through a middle term which is the unity of both.
[ترجمه گوگل]رابطه غایت‌شناختی قیاسی است که در آن غایت ذهنی از طریق یک اصطلاح میانی که وحدت هر دو است، با عینیت بیرونی خود ترکیب می‌شود
[ترجمه ترگمان]رابطه علیت نهایی یک قیاس منطقی است که در آن پایان ذهنی با عینیت خارجی به آن، از طریق عبارت میانی که وحدت هر دو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] حد اوسط، حد وسط

پیشنهاد کاربران

بپرس