middle school

/ˈmɪdl̩ˈskuːl//ˈmɪdl̩skuːl/

معنی: دبیرستان
معانی دیگر: (آموزش) دوره ی راهنمایی، مدرسه ی راهنمایی (معمولا از کلاس پنجم تا هشتم)

جمله های نمونه

1. He is my classmate of junior middle school.
[ترجمه Nima] او همکلاسی من در مدرسه راهنماییjunior است
|
[ترجمه گوگل]او همکلاسی من در مقطع راهنمایی است
[ترجمه ترگمان]او همکلاسی من در دبیرستان junior است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She instructs music once a week at a middle school.
[ترجمه گوگل]او هفته ای یک بار در مدرسه راهنمایی موسیقی آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان]او هفته ای یک بار در مدرسه راهنمایی موسیقی یاد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He lectures on Chinese history in a middle school.
[ترجمه گوگل]او درباره تاریخ چین در مدرسه راهنمایی سخنرانی می کند
[ترجمه ترگمان]او در یک مدرسه راهنمایی درباره تاریخ چین سخنرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Middle school enrolments will peak this year.
[ترجمه گوگل]ثبت نام مدارس راهنمایی امسال به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]مدرسه راهنمایی در سال جاری به اوج خود خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Middle school enrollments will peak this year.
[ترجمه گوگل]ثبت نام مدارس راهنمایی امسال به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]مدرسه راهنمایی در سال جاری به اوج خود خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was not good at algebra in middle school.
[ترجمه گوگل]در دوره راهنمایی در جبر خوب نبود
[ترجمه ترگمان]در کلاس ادبیات در کلاس جبر کارش خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The textbooks for middle school students have been reset.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های درسی دانش‌آموزان راهنمایی تنظیم مجدد شد
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی برای دانشجویان مقطع متوسطه مجددا راه اندازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was a middle school student at the age of
[ترجمه گوگل]او در سنین راهنمایی دانش آموز بود
[ترجمه ترگمان]او یک دانش آموز متوسطه در سن ۱۸ سالگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The officer quartered his troops in a middle school.
[ترجمه گوگل]افسر نیروهای خود را در یک مدرسه راهنمایی مستقر کرد
[ترجمه ترگمان]افسر قشون خود را در یک مدرسه راهنمایی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some middle school students are window-shopping outside the department store.
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزان دبیرستانی در خارج از فروشگاه بزرگ مشغول خرید ویترین هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانش آموزان راهنمایی در خارج از فروشگاه از پنجره خرید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such exposure should begin in middle school and increase in intensity and focus in high school.
[ترجمه گوگل]چنین قرار گرفتن در معرض باید از دوران راهنمایی شروع شود و شدت و تمرکز در دبیرستان افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]چنین exposure باید در دبیرستان شروع شود و در شدت افزایش یابد و در دبیرستان متمرکز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The participation of primary and middle school teachers forms a major part of the methodology.
[ترجمه گوگل]مشارکت معلمان ابتدایی و راهنمایی بخش عمده ای از روش شناسی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]مشارکت معلمان مدارس ابتدایی و میانی بخش عمده ای از روش را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My own work on middle school teachers provides some support for this view.
[ترجمه گوگل]کار خود من در مورد معلمان مدرسه راهنمایی تا حدی از این دیدگاه پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]کار من بر روی معلمان مدارس راهنمایی، از این دیدگاه حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Prestel is located in the Middle School library at present and is used primarily for retrieval and research work.
[ترجمه گوگل]Prestel در حال حاضر در کتابخانه مدرسه راهنمایی قرار دارد و عمدتاً برای بازیابی و کارهای تحقیقاتی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Prestel در حال حاضر در کتابخانه مدرسه راهنمایی واقع شده است و اصولا برای بازیابی و کار تحقیقاتی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دبیرستان (اسم)
school, gym, gymnasium, high school, middle school

انگلیسی به انگلیسی

• school which includes grades five through eight; grades five through eight
a middle school is a school that children go to between the ages of 8 or 9 and 12 or 13.

پیشنهاد کاربران

مدرسه راهنمایی یا به عبارتی دوره اول دبیرستان
middle school ( n ) ( mɪdl skul ) =a school for children between the ages of about 11 and 14
middle school
دورهٔ متوسطهٔ اول
مدارس مختلف به انگلیسی:
nursery school / preschool / kindergarten = پیش دبستانی، مهد کودک
elementary school / primary school / grade school = مدرسه ابتدایی، دبستان
middle school / junior high school / junior high = راهنمایی ( دبیرستان دوره اول )
...
[مشاهده متن کامل]

high school / upper school / secondary school / senior high school / senior high = ( دبیرستان ( دبیرستان دوره دوم
vocational school = هنرستان فنی حرفه ای
boarding school =
مدرسه شبانه روزی ( به آن دسته از مدارس گفته می شود که دانش آموزان نه تنها در آنجا تحصیل می کنند، بلکه در آنجا اقامت هم می کنند )
day school =
به مدرسه غیر دولتی ای گفته می شود که دانش آموزان فقط در آن درس می خوانند و برخلاف boarding school، در آنجا زندگی نمی کنند ( در خانه های خود زندگی می کنند )
private school = مدرسه غیر انتفاعی، مدرسه غیردولتی
public school / state school = مدرسه دولتی

دانش آموز رهنمای
دبیرستان
مدرسه راهنمایی
دبیرستان
مدرسه راهنمایی

بپرس