تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 **معادل فارسی:**
میان رو / میانه رو / نه افراطی / متوسط
در زبان محاوره ای:
به کسی یا چیزی گفته می شود که نه خیلی افراطی است و نه خیلی ضعیف، معمولی یا معتدل عمل می کند.
- - -
 
... [مشاهده متن کامل]
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( رفتاری – سیاسی ) :**
نشان دهنده ی فرد یا گروهی که نظرات معتدل و متعادل دارد و از افراط دوری می کند.
مثال: He is a middle - of - the - road politician.
او سیاستمداری میانه رو است.
2. ** ( عمومی – کیفیت یا سطح ) :**
چیزی که نه عالی است و نه بد؛ معمولی و استاندارد.
مثال: The movie was middle of the road.
فیلم معمولی بود.
3. ** ( موسیقی – سبک هنری ) :**
سبکی که خیلی پیچیده یا پیشرفته نیست و برای عموم مردم قابل قبول است.
مثال: Their new album is middle - of - the - road pop.
آلبوم جدید آن ها پاپی با سبک متوسط و عامه پسند است.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
moderate – average – conventional – mainstream – standard 
- - -
مثال ترکیبی:
* His approach to teaching is middle of the road.  
رویکرد او در تدریس معتدل و متعادل است.
* The film is entertaining but middle of the road.  
فیلم سرگرم کننده است، اما معمولی و نه چندان خاص.
میان رو / میانه رو / نه افراطی / متوسط
در زبان محاوره ای:
به کسی یا چیزی گفته می شود که نه خیلی افراطی است و نه خیلی ضعیف، معمولی یا معتدل عمل می کند.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( رفتاری – سیاسی ) :**
نشان دهنده ی فرد یا گروهی که نظرات معتدل و متعادل دارد و از افراط دوری می کند.
مثال: He is a middle - of - the - road politician.
او سیاستمداری میانه رو است.
2. ** ( عمومی – کیفیت یا سطح ) :**
چیزی که نه عالی است و نه بد؛ معمولی و استاندارد.
مثال: The movie was middle of the road.
فیلم معمولی بود.
3. ** ( موسیقی – سبک هنری ) :**
سبکی که خیلی پیچیده یا پیشرفته نیست و برای عموم مردم قابل قبول است.
مثال: Their new album is middle - of - the - road pop.
آلبوم جدید آن ها پاپی با سبک متوسط و عامه پسند است.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
- - -
مثال ترکیبی:
رویکرد او در تدریس معتدل و متعادل است.
فیلم سرگرم کننده است، اما معمولی و نه چندان خاص.
کسی که افراطی نیست - میانه رو
بینابین 
حد وسط
متوسط
معمولی
عادی
حد وسط
متوسط
معمولی
عادی
میانه رو