1. Geniality is my middle name. I rarely write a fierce word about any restaurant.
[ترجمه اهو] نام میانی امیر حسین|
[ترجمه گوگل]Geniality نام میانی من است من به ندرت یک کلمه تند درباره رستورانی می نویسم[ترجمه ترگمان]geniality اسم وسط منه به ندرت کلمه ای در مورد هر رستورانی می نویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I prefer to be called by my middle name.
[ترجمه Mable] من ترجیح میدهم تا با نام وسطم صدایم کنند|
[ترجمه Saman97] ترجیح میدم با اسم وسطم صدام کنن|
[ترجمه H] من ترجیح می دهم تا با اسم وسطم صدایم کنند|
[ترجمه گوگل]من ترجیح میدهم با نام میانی صدام کنند[ترجمه ترگمان]ترجیح میدم با اسم وسطش تماس بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't worry - discretion is my middle name.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید - اختیار نام میانی من است
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، احتیاط اسم میانی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، احتیاط اسم میانی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His middle name is Justin.
[ترجمه گوگل]نام میانی او جاستین است
[ترجمه ترگمان]اسمش \"جاستین\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسمش \"جاستین\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Have you got a middle name?
6. Optimism is my middle name because, unable to agree on a name, my parents stuck a pin in a dictionary.
[ترجمه گوگل]خوشبینی نام میانی من است، زیرا پدر و مادرم که نمیتوانستند روی نامی به توافق برسند، یک سنجاق در فرهنگ لغت چسباندهاند
[ترجمه ترگمان]خوش بینی اسم میانی من است چون که نمی توانم با یک اسم موافق باشم، پدر و مادرم یک سنجاق در یک فرهنگ لغت گیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوش بینی اسم میانی من است چون که نمی توانم با یک اسم موافق باشم، پدر و مادرم یک سنجاق در یک فرهنگ لغت گیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For some reason he hated that middle name of his.
[ترجمه گوگل]به دلایلی از نام میانی خود متنفر بود
[ترجمه ترگمان]به دلایلی از این اسم میانی او متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به دلایلی از این اسم میانی او متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Where I come from, the middle name is fight.
[ترجمه گوگل]از جایی که من آمده ام، نام میانی آن مبارزه است
[ترجمه ترگمان]جایی که از آن می آیم، نام میانی جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جایی که از آن می آیم، نام میانی جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I think Serious is your middle name.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم جدی نام میانی شما باشد
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. 'Patience' is my middle name!
[ترجمه گوگل]"صبر" نام میانی من است!
[ترجمه ترگمان]صبر داشتن اسم وسط من است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صبر داشتن اسم وسط من است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They share the same middle name.
[ترجمه گوگل]آنها نام میانی یکسانی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها همان نام میانی را به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها همان نام میانی را به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Let's just say this: Pretension is thy middle name.
[ترجمه گوگل]فقط این را بگوییم: تظاهر نام میانی شماست
[ترجمه ترگمان]بیا فقط این را بگوییم: Pretension اسم میانی تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیا فقط این را بگوییم: Pretension اسم میانی تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Partisanship should be their middle name.
[ترجمه گوگل]حزب گرایی باید نام میانی آنها باشد
[ترجمه ترگمان]partisanship باید اسم میانی اونا باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]partisanship باید اسم میانی اونا باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Don't worry - consistency is my middle name.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید - ثبات نام میانی من است
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، ثبات نام میانی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، ثبات نام میانی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Charm is her middle name.
[ترجمه گوگل]Charm نام میانی اوست
[ترجمه ترگمان]افسون اسم میانی اونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افسون اسم میانی اونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید