بینابین، بینابینی
حد وسط
میانه
واسط
میانه
واسط
🔸 معادل فارسی:
موضع میانه / نقطه ی تعادل / راه حل بینابینی / مصالحه
در زبان محاوره ای:
یه نقطه ی وسط، یه راه وسط، نه اون وری نه این وری، یه توافق
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( منطقی – فلسفی ) :
موضع یا دیدگاهی که بین دو دیدگاه افراطی یا متضاد قرار می گیره
مثال: We need to find a middle ground between freedom and security.
باید یه نقطه ی تعادل بین آزادی و امنیت پیدا کنیم.
2. ( اجتماعی – مصالحه ای ) :
راه حل یا توافقی که طرف های مختلف بتونن باهاش کنار بیان
مثال: The two parties reached a middle ground on the budget.
دو طرف روی بودجه به توافقی میانه رسیدن.
3. ( محاوره ای – کاربردی ) :
برای توصیف انتخابی که نه کاملاً این طرفه نه کاملاً اون طرف، بلکه بینابینی و قابل قبوله
مثال: I didn’t love it, but it was a decent middle ground.
خیلی دوستش نداشتم، ولی یه انتخاب قابل قبول وسطی بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
compromise – balance – common ground – moderate position – halfway point – neutral zone
موضع میانه / نقطه ی تعادل / راه حل بینابینی / مصالحه
در زبان محاوره ای:
یه نقطه ی وسط، یه راه وسط، نه اون وری نه این وری، یه توافق
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( منطقی – فلسفی ) :
موضع یا دیدگاهی که بین دو دیدگاه افراطی یا متضاد قرار می گیره
مثال: We need to find a middle ground between freedom and security.
باید یه نقطه ی تعادل بین آزادی و امنیت پیدا کنیم.
2. ( اجتماعی – مصالحه ای ) :
راه حل یا توافقی که طرف های مختلف بتونن باهاش کنار بیان
مثال: The two parties reached a middle ground on the budget.
دو طرف روی بودجه به توافقی میانه رسیدن.
3. ( محاوره ای – کاربردی ) :
برای توصیف انتخابی که نه کاملاً این طرفه نه کاملاً اون طرف، بلکه بینابینی و قابل قبوله
مثال: I didn’t love it, but it was a decent middle ground.
خیلی دوستش نداشتم، ولی یه انتخاب قابل قبول وسطی بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
About average حدودا متوسط
حد وسط ( بین دو نظر متفاوت )
... [مشاهده متن کامل]
موضوعاتی که میتونن سرش بده بستان کنن تا به توافق نهایی دست پیدا کنن، موضوعات مشترک برای نیل به توافق، موضوعات اشتراکی برای رسیدن به توافق
حد واسط
موقعیت حد وسط
حد وسط
موقعیت یا وضعیتی بین دو نظر مغایر هم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)