middle ear

/ˈmɪdl̩ˈɪr//ˈmɪdl̩ɪə/

معنی: گوش میانی، گوش وسط
معانی دیگر: (کالبد شناسی) گوش میانی، حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند

جمله های نمونه

1. The ear canal also named middle ear splays out at the external position.
[ترجمه گوگل]مجرای گوش که گوش میانی نیز نامیده می شود در موقعیت خارجی پخش می شود
[ترجمه ترگمان]مجرای گوش نیز گوش میانی را در موقعیت خارجی ذکر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is further evidence that untreated middle ear disease in childhood may have permanent effects.
[ترجمه گوگل]شواهد دیگری وجود دارد که بیماری گوش میانی درمان نشده در دوران کودکی ممکن است اثرات دائمی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شواهد بیشتری وجود دارد که بیماری گوش میانی درمان نشده در دوران کودکی می تواند اثرات دائمی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An inflammation in the middle ear called otitis media can cause temporary or even permanent hearing loss.
[ترجمه گوگل]التهاب گوش میانی به نام اوتیت میانی می تواند باعث کاهش شنوایی موقت یا حتی دائمی شود
[ترجمه ترگمان]التهاب در گوش میانی به نام otitis می تواند باعث ریزش موقت یا حتی دائم شنوایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pneumococcus tympanitis (middle ear infection) the incipient symptoms are an earache, has a fever, as well as grasps the ear frequently.
[ترجمه گوگل]پنوموکوک تمپانیت (عفونت گوش میانی) علائم اولیه گوش درد است، تب دارد و مکررا گوش را می گیرد
[ترجمه ترگمان]Pneumococcus Pneumococcus (عفونت گوش میانی)علائم اولیه بیماری earache است که تب دارد و نیز به همان اندازه گوش را در آغوش می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deformities of the external and middle ear and their interrelations with embryology were analysed.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های گوش خارجی و میانی و روابط متقابل آنها با جنین شناسی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شکل و نقص گوش بیرونی و میانی و روابط متقابل آن ها با embryology مورد تحلیل و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tube extends from the middle ear to the back of the throat, above the palate.
[ترجمه گوگل]این لوله از گوش میانی تا پشت گلو، بالای کام امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]لوله از گوش میانی تا پشت گلو بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sinus and middle ear barotrauma are the most common dive - related injuries.
[ترجمه گوگل]باروترومای سینوس و گوش میانی شایع ترین آسیب های مربوط به غواصی هستند
[ترجمه ترگمان]سینوزیت شایع ترین آسیب های مربوط به غواصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To obtain this objective, an air-filled and mucosa-lined middle ear space with satisfactorily mobile ossicles should be reconstructed.
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به این هدف، فضای گوش میانی پر از هوا و پوشش مخاطی با استخوانچه‌های متحرک رضایت‌بخش باید بازسازی شود
[ترجمه ترگمان]برای دستیابی به این هدف، فضای گوش میانی پر شده و مخاط - محصور شده با ossicles سیار به طور رضایت بخشی باید بازسازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Surgical repair or reconstruction of the middle ear.
[ترجمه گوگل]جراحی یا بازسازی گوش میانی
[ترجمه ترگمان]تعمیر یا بازسازی گوش میانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mean hearing thresholds are related mainly to the presence or absence of fluid in the middle ear.
[ترجمه گوگل]میانگین آستانه شنوایی عمدتاً به وجود یا عدم وجود مایع در گوش میانی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]آستانه شنوایی متوسط عمدتا مربوط به حضور یا عدم وجود سیال در گوش میانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vibrations or sound waves cause the eardrum to vibrate and these vibrations move through the middle ear to the inner ear.
[ترجمه گوگل]ارتعاشات یا امواج صوتی باعث ارتعاش پرده گوش می شود و این ارتعاشات از طریق گوش میانی به گوش داخلی منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]امواج صوتی یا صدا باعث لرزش پرده گوش می شوند و این ارتعاشات از گوش میانی به گوش داخلی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Three rats in the low fibre diet group suffered from middle ear infections and were removed from the study.
[ترجمه گوگل]سه موش صحرایی در گروه رژیم غذایی کم فیبر از عفونت گوش میانی رنج می بردند و از مطالعه حذف شدند
[ترجمه ترگمان]سه موش در گروه رژیم فیبر پایین دچار عفونت گوش میانی شده و از این مطالعه برداشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Microtympanometry, a sensitive method of diagnosing effusions of the middle ear, could help them in this.
[ترجمه گوگل]میکروتمپانومتری، روشی حساس برای تشخیص افیوژن گوش میانی، می تواند در این امر به آنها کمک کند
[ترجمه ترگمان]Microtympanometry، یک روش حساس برای تشخیص effusions گوش میانی، می تواند به آن ها در این کار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the cause of deafness is not solely in the outer and/or middle ear, high frequencies are likely to be affected.
[ترجمه گوگل]وقتی علت ناشنوایی فقط در گوش خارجی و/یا گوش میانی نباشد، فرکانس‌های بالا احتمالاً تحت تأثیر قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]وقتی که علت ناشنوایی تنها در گوش بیرونی و یا میانی نیست، فرکانس های بالا احتمالا تحت تاثیر قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In fact, an ear infection alone can cause sudden severe pain as fluid builds up in the middle ear.
[ترجمه گوگل]در واقع، عفونت گوش به تنهایی می تواند باعث درد شدید ناگهانی شود زیرا مایع در گوش میانی جمع می شود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، عفونت گوش می تواند باعث ایجاد درد شدیدی شود چون سیال در گوش میانی ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوش میانی (اسم)
tympanum, middle ear

گوش وسط (اسم)
middle ear

پیشنهاد کاربران

middle ear ( شنوایی شناسی )
واژه مصوب: گوش میانی
تعریف: ← حفرۀ گوش میانی

بپرس