middle class

/ˈmɪdl̩ˈklæs//ˈmɪdl̩klɑːs/

معنی: طبقه متوسط، طبقه متوسط اجتماع، طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
معانی دیگر: (اجتماع) طبقه ی متوسط

جمله های نمونه

1. He belongs to the lower middle class.
[ترجمه گوگل]او به طبقه متوسط ​​رو به پایین تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]متعلق به طبقه متوسط طبقه متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Party activists with lower middle class pedigrees are numerous.
[ترجمه گوگل]فعالان حزبی با شجره طبقه متوسط ​​پایین بسیار زیاد هستند
[ترجمه ترگمان]فعالان حزب با سوابق طبقه متوسط کم تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The play mocks the pretensions of the new middle class.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه ادعاهای طبقه متوسط ​​جدید را به سخره می گیرد
[ترجمه ترگمان]نمایش از ادعای متوسط طبقه متوسط تقلید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They consider themselves to be middle class.
[ترجمه گوگل]آنها خود را از طبقه متوسط ​​می دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان را طبقه متوسط می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She comes from an upper middle class background.
[ترجمه گوگل]او از یک پیشینه طبقه متوسط ​​بالا می آید
[ترجمه ترگمان]او از یک پس زمینه طبقه متوسط بالاتر می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The upper middle class tend to go into business or the professions, becoming, for example, lawyers, doctors or accountants.
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط ​​رو به بالا تمایل دارد که وارد تجارت یا حرفه شود و مثلاً وکیل، پزشک یا حسابدار شود
[ترجمه ترگمان]طبقه متوسط بالاتر تمایل دارند به کسب وکار یا حرفه تبدیل شوند، برای مثال، وکلا، دکترها یا حسابداران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He intends to redistribute income from the middle class to poorer paid employees and pensioners.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد درآمد طبقه متوسط ​​را بین کارمندان و مستمری بگیران فقیرتر توزیع کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد درآمد خود را از طبقه متوسط به کارمندان فقیرتر و بازنشستگان توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We live in a middle class neighbourhood.
[ترجمه گوگل]ما در یک محله طبقه متوسط ​​زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در همسایگی طبقه متوسط زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brought up in what he describes as 'a middle class ghetto', he imagined that all people were as privileged as he was.
[ترجمه گوگل]او که در جایی بزرگ شده بود که او آن را «یک محله یهودی نشین طبقه متوسط» توصیف می کند، تصور می کرد که همه مردم به اندازه او ممتاز هستند
[ترجمه ترگمان]او در حالی که خود را در طبقه متوسط طبقه متوسط بار آورده بود، تصور کرد که همه مردم به همان اندازه ممتاز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is no middle class and little opportunity to improve one's lot.
[ترجمه گوگل]هیچ طبقه متوسط ​​و فرصت کمی برای بهبود وضعیت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ طبقه متوسط و فرصت کمی برای پیشرفت زیاد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, a middle class is growing.
[ترجمه گوگل]با این حال، طبقه متوسط ​​در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]با این حال، طبقه متوسط رو به رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Forecasts of the size of the world middle class are of course problematic.
[ترجمه گوگل]پیش بینی ها از اندازه طبقه متوسط ​​جهان البته مشکل ساز است
[ترجمه ترگمان]البته پیش بینی ها به اندازه طبقه متوسط جهان مشکل آفرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What matters is the expectations of the middle class.
[ترجمه گوگل]آنچه مهم است انتظارات طبقه متوسط ​​است
[ترجمه ترگمان]آنچه مهم است انتظارات طبقه متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The middle class either colluded or went abroad in disgust.
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط ​​یا تبانی کردند یا با انزجار به خارج رفتند
[ترجمه ترگمان]افراد طبقه متوسط با هم تبانی کرده و یا با نفرت به خارج از کشور رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبقه متوسط (اسم)
middle class

طبقه متوسط اجتماع (اسم)
middle class

طبقه مابین اشراف و طبقه پایین (اسم)
middle class

انگلیسی به انگلیسی

• intermediary social rank between the rich and the poor; population that has a socio-economic status between that of the working class and the upper class
the middle classes are the people in a society who are not working class or upper class, for example managers, doctors, and lawyers. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...middle-class families.

پیشنهاد کاربران

طبقۀ متوسط
این واژه در حالت صفت مرکب می تواند به روش های زیر ترجمه شود:
متوسط ( وابسته به طبقه متوسط جامعه ) /
سطح متوسط، قشر متوسط/
از طبقه ی متوسط جامعه/
Example : middle _class families
خانواده های متوسط
...
[مشاهده متن کامل]

Example : Mom, please don't talk like a
middle _class woman. You are making me
. blush
مامان، خواهشا عین یه زنِ سطح پایین حرف نزن .
داری خجالتم میدی.

Example : a middle _class white kid
کودکی سفیدپوست از طبقه ی متوسط جامعه

middle class ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: طبقۀ متوسط
تعریف: طبقه ای در جامعه که ازنظر برخورداری از امکانات مادی و غیرمادی در حدفاصل طبقۀ بالا و طبقۀ پایین قرار دارد
قشر متوسط - طبقه متوسط مردم
Ordinary people
You're my sister. You're this nice middle - class mother
Crimes and Misdemeanors 1989🎥
قشر متوسط

بپرس