mid

/ˈmɪd//mɪd/

معنی: نیمه، میانی، وسطی، همراه با، با
معانی دیگر: مخفف: middle، پیشوند: میان، وسط، میانی midbrain یا [mid-june]، میانه، (شعر قدیم) رجوع شود به: mid) amid' هم می نوشتند)

جمله های نمونه

1. in mid ocean
در وسط اقیانوس

2. the mid finger
انگشت میانی

3. The snow usually melts by mid March.
[ترجمه گوگل]برف معمولاً تا اواسط مارس آب می شود
[ترجمه ترگمان]برف معمولا تا اواسط ماه مارس ذوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The keep-fit bandwagon started rolling in the mid 80s.
[ترجمه گوگل]واگن نگهدارنده در اواسط دهه 80 شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]این گروه در اواسط دهه ۸۰ شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The woman was probably in her mid forties.
[ترجمه گوگل]زن احتمالاً در اواسط چهل سالگی بود
[ترجمه ترگمان]زن احتمالا در اواسط چهل سالگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She spoke in a soft mid Atlantic accent.
[ترجمه گوگل]او با لهجه ملایم اقیانوس اطلس صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او با لهجه غلیظ Atlantic حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most athletes reach their peak in their mid 20s.
[ترجمه گوگل]بیشتر ورزشکاران در اواسط 20 سالگی به اوج خود می رسند
[ترجمه ترگمان]اغلب ورزش کاران در دهه بیست سالگی خود به اوج خود می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mid 1970s are seen as a cultural wasteland for rock music.
[ترجمه گوگل]اواسط دهه 1970 به عنوان یک سرزمین بایر فرهنگی برای موسیقی راک در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۷۰ به عنوان a فرهنگی برای موسیقی راک شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our mid - term exam is pending.
[ترجمه گوگل]امتحان میان ترم ما در انتظار است
[ترجمه ترگمان]امتحان نیمه دوره ما در حال بررسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The interviewer cut short his guest in mid - sentence.
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده مهمان خود را در وسط جمله کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده به طور کامل مهمان خود را در وسط جمله قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their troubles began in the mid eighties.
[ترجمه گوگل]مشکلات آنها از اواسط دهه هشتاد شروع شد
[ترجمه ترگمان]مشکلات آن ها در اواسط دهه ۸۰ شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The air - conditioning quit on us in mid - July.
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع در اواسط ژوئیه از ما خارج شد
[ترجمه ترگمان]تهویه هوا در اواسط ماه ژوئیه بر روی ما رها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Matthews was already in his mid 40s.
[ترجمه گوگل]متیوز قبلاً در اواسط 40 سالگی خود بود
[ترجمه ترگمان]متیوز \"همین الانش هم وسط ۴۰ سالگی ش بوده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's in his early/mid/late teens.
[ترجمه گوگل]او در اوایل / اواسط / اواخر نوجوانی خود است
[ترجمه ترگمان]او در سنین زودرس و اوایل نوجوانی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The two planes collided in mid air.
[ترجمه گوگل]دو هواپیما در هوا با هم برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]این دو هواپیما در وسط هوا به هم برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیمه (اسم)
mid, half, moiety

میانی (صفت)
mean, average, middle, central, mid, medial, median, inmost, centric, innermost

وسطی (صفت)
mean, middle, mid, medial, median, centric, mediate

همراه با (حرف اضافه)
mid

با (حرف اضافه)
in, about, with, by, against, together with, cum, mid, per

تخصصی

[ریاضیات] پیشوندی به معنی وسط

انگلیسی به انگلیسی

• being at or near the middle, holding a midway position; amidst
between, amid, among
middle, middle part of
mid- is used to form nouns or modifiers that refer to the middle part of a place or period of time.

پیشنهاد کاربران

یه چیز تخمی و کلاس پایین رو میگن مثل mid restaurant
Mid ocean ridge
رشته کوه وسط اقیانوس
According to Urban Dictionary, the slang "mid" is used to describe something or someone as below average or low quality. It can be used as an insult or to oppose the opinion of another/ In other words, "mid" can be used as a replacement for "boring, " "not good, " "mediocre, " "low quality, " among others
...
[مشاهده متن کامل]

عامیانه/ چیزی که زیر میانگین و با کیفیت پایین باشد، کسل کننده، نه خیلی خوب، متوسط
"Have you watched the new season of 'YOU' on Netflix?" "I did, but it was mid"
"This sushi is pretty mid. I should've gotten the ramen"
"That band's latest release was mid. Their old album was so much better"

منابع• https://www.urbandictionary.com/define.php?term=mid
در بیشتر مواقع برف تا اواسط ماه مارس آب/ذوب میشود
اواسط
مثال: he is in his mid - thirthies
او در اوسط سن سی سالگی به سر می برد
متوسط
نیمه، میان، وسط
وسط/بین/میان

بپرس