1. i cook my food in a microwave
من خوراکم را در مایکروویو می پزم.
2. I'll heat it up in the microwave.
[ترجمه گوگل]من آن را در مایکروویو گرم می کنم
[ترجمه ترگمان]ان را در مایکروویو متمرکز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ان را در مایکروویو متمرکز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A microwave oven can be a real lifesaver when you're pressed for time.
[ترجمه گوگل]یک اجاق مایکروویو می تواند یک نجات دهنده واقعی باشد زمانی که شما برای زمان تحت فشار هستید
[ترجمه ترگمان]یک فر microwave می تواند یک ناجی واقعی باشد وقتی که تو را برای زمان تحت فشار قرار داده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک فر microwave می تواند یک ناجی واقعی باشد وقتی که تو را برای زمان تحت فشار قرار داده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has a microwave, but uses it mainly for defrosting bread.
[ترجمه گوگل]او مایکروویو دارد، اما عمدتاً از آن برای یخ زدایی نان استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او یک مایکروویو دارد، اما عمدتا برای نان defrosting استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک مایکروویو دارد، اما عمدتا برای نان defrosting استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Put the fish in the microwave and it'll only take 5 minutes.
[ترجمه گوگل]ماهی را در مایکروویو قرار دهید و فقط 5 دقیقه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]ماهی رو بذار توی مایکروویو و فقط ۵ دقیقه طول میکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماهی رو بذار توی مایکروویو و فقط ۵ دقیقه طول میکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All our holiday chalets include a microwave and food processor for extra convenience.
[ترجمه گوگل]همه کلبههای تعطیلات ما برای راحتی بیشتر دارای مایکروویو و غذاساز هستند
[ترجمه ترگمان]تمام خانه های ییلاقی ما شامل یک پردازنده مایکروویو و غذایی برای راحتی بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام خانه های ییلاقی ما شامل یک پردازنده مایکروویو و غذایی برای راحتی بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Just stick it in the microwave for a few minutes.
[ترجمه گوگل]کافی است آن را چند دقیقه در مایکروویو قرار دهید
[ترجمه ترگمان]فقط واسه چند دقیقه بزارش تو مایکرو ویو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط واسه چند دقیقه بزارش تو مایکرو ویو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Microwave ovens should be serviced according to the manufacturer's instructions.
[ترجمه گوگل]اجاق های مایکروفر باید طبق دستورالعمل سازنده سرویس شوند
[ترجمه ترگمان]کوره ها باید مطابق با دستورالعمل کارخانه تولید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کوره ها باید مطابق با دستورالعمل کارخانه تولید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The microwave goes ping when the food's ready.
[ترجمه گوگل]وقتی غذا آماده شد، مایکروویو پینگ میزند
[ترجمه ترگمان]زمانی که غذا آماده می شود، مایکروویو عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که غذا آماده می شود، مایکروویو عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Just heat up the food in the microwave.
[ترجمه گوگل]فقط غذا را در مایکروویو گرم کنید
[ترجمه ترگمان]فقط غذا رو تو مایکروویو آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط غذا رو تو مایکروویو آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A microwave is a good investment.
[ترجمه گوگل]مایکروویو یک سرمایه گذاری خوب است
[ترجمه ترگمان]یک میکروویو یک سرمایه گذاری خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک میکروویو یک سرمایه گذاری خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Reheat the soup in the microwave.
[ترجمه گوگل]سوپ را دوباره در مایکروویو گرم کنید
[ترجمه ترگمان] سوپ رو توی مایکروویو متمرکز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سوپ رو توی مایکروویو متمرکز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Never microwave a whole egg without pricking the yolk with a toothpick to break the outer membrance.
[ترجمه گوگل]هرگز یک تخم مرغ کامل را در مایکروویو نپزید بدون اینکه زرده را با خلال دندان بکوبید تا غشای خارجی آن بشکند
[ترجمه ترگمان]هرگز یک تخم مرغ را بدون آن که محتویات آن را با خلال دندانی سوراخ کند، از microwave بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هرگز یک تخم مرغ را بدون آن که محتویات آن را با خلال دندانی سوراخ کند، از microwave بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Shall I microwave something for dinner?
[ترجمه گوگل]برای شام چیزی در مایکروویو بپزم؟
[ترجمه ترگمان]شام چیزی برای شام درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شام چیزی برای شام درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A freezer and microwave oven can make light work of cooking.
[ترجمه گوگل]فریزر و اجاق مایکروویو می توانند کار سبکی برای پخت و پز کنند
[ترجمه ترگمان]یک فریزر و فر میکروویو می تواند کار آشپزی را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک فریزر و فر میکروویو می تواند کار آشپزی را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید