microsecond

/ˈmaɪkroʊsekənd//ˈmaɪkrəʊsekənd/

معنی: میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه، یک میلیونیم ثانیه
معانی دیگر: یک میلیونیم ثانیه

جمله های نمونه

1. The pulse is usually timed in micro-seconds.
[ترجمه گوگل]زمان نبض معمولاً در میکرو ثانیه است
[ترجمه ترگمان]پالس معمولا در میکرو ثانیه برنامه ریزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Otherwise, you may find that, within microseconds, they have been indelibly marked with the territorial's initials.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، ممکن است متوجه شوید که در عرض میکروثانیه، آنها به طور غیرقابل حذف با حروف اول قلمرو مشخص شده اند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، ممکن است متوجه شوید که در طول میکروثانیه - با حروف اختصاری اسمتان، تا به حال علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Knocking heads until the last microsecond.
[ترجمه گوگل]کوبیدن سر تا آخرین میکروثانیه
[ترجمه ترگمان] تا آخرین microsecond سر و کله بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hey, I wasn't worried for a microsecond.
[ترجمه گوگل]هی، من برای یک میکروثانیه نگران نبودم
[ترجمه ترگمان]هی، من برای یه microsecond نگران نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A microsecond pulse radiolysis system in Beijing Normal University is reported in this paper. Several formation and decay kinetics of radicals were studied.
[ترجمه گوگل]یک سیستم رادیولیز پالس میکروثانیه در دانشگاه عادی پکن در این مقاله گزارش شده است چندین سینتیک تشکیل و فروپاشی رادیکال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک سیستم radiolysis پالس microsecond در دانشگاه عادی پکن در این مقاله گزارش شده است سینتیک تشکیل چندین تن از سینتیک رشد تندروها مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How did that microsecond in vietnam change his life?
[ترجمه گوگل]چگونه آن میکروثانیه در ویتنام زندگی او را تغییر داد؟
[ترجمه ترگمان]چطور این microsecond در ویتنام زندگیش رو تغییر داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The algorithm can provide high precision timer ( microsecond level ) without impacting system's throughout.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم می تواند تایمر با دقت بالا (سطح میکروثانیه) را بدون تأثیرگذاری بر سیستم در سراسر ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم می تواند تایمر دارای دقت بالایی (سطح microsecond)بدون تاثیر سیستم بر روی سیستم را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. High precision time, outputting second pulse reach microsecond.
[ترجمه گوگل]زمان دقت بالا، خروجی پالس دوم به میکروثانیه می رسد
[ترجمه ترگمان]با دقت بالا، پالس دوم به microsecond می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new method of microsecond timing generator controlled by microprocessor is introduced in this article.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی از ژنراتور زمان‌بندی میکروثانیه‌ای که توسط ریزپردازنده کنترل می‌شود در این مقاله معرفی شده‌است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید از مولد زمان بندی microsecond کنترل شده توسط microprocessor در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Those chords of searching bewilderment in the finale were timed to a microsecond and projected an awesome tingle of fear.
[ترجمه گوگل]آن آکوردهای سرگشتگی جست‌وجو در فینال تا یک میکروثانیه زمان‌بندی شده بود و صدای ترسناکی را به نمایش می‌گذاشت
[ترجمه ترگمان]این chords که در قسمت آخر به دست آورده بودند در آن لحظه به موقع برای یک microsecond زمان و یک لحظه ترس و هراس انگیزی رخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to implement the software precision timing, a microsecond level precision timer has been developed.
[ترجمه گوگل]به منظور پیاده سازی زمان بندی دقیق نرم افزار، یک تایمر دقیق سطح میکروثانیه توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور اجرای زمان بندی دقیق نرم افزار، تایمر با دقتی در سطح microsecond توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Moreover, the sensors were able to detect the transient mutation in cells(such as, the mitochysis and death of cell)because of the response time shortened to microsecond.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حسگرها قادر به تشخیص جهش گذرا در سلول ها (مانند میتوکیز و مرگ سلول) به دلیل کوتاه شدن زمان پاسخ به میکروثانیه بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سنسورها قادر به تشخیص جهش گذرا در سلول ها (مانند، mitochysis و مرگ سلول)به دلیل زمان واکنش کوتاه شده به microsecond بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With only normal room light incident upon the LED there is insufficient photocurrent to discharge the capacitance below the threshold during the 100 microsecond receive period.
[ترجمه گوگل]تنها با تابش نور معمولی اتاق به LED، جریان نور کافی برای تخلیه خازن زیر آستانه در طول دوره دریافت 100 میکروثانیه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با تنها حادثه نور اتاق معمولی در LED، جریان نوری کافی برای تخلیه خازن زیر آستانه در طول ۱۰۰ microsecond دریافتی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The storage hierarchy of the future now appears to include a relatively vast semi-conductor memory with an access time of a fraction of a microsecond.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سلسله مراتب ذخیره سازی آینده شامل یک حافظه نیمه هادی نسبتاً وسیع با زمان دسترسی کسری از میکروثانیه باشد
[ترجمه ترگمان]سلسله مراتب حافظه در حال حاضر به نظر می رسد شامل یک حافظه نیمه رسانای کامل با زمان دسترسی به بخشی از یک microsecond باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میکرو ثانیه (اسم)
microsecond

میلیونیم ثانیه (اسم)
microsecond

یک میلیونیم ثانیه (اسم)
microsecond

تخصصی

[کامپیوتر] میکرو ثانیه، میلیونیم ثانیه .
[برق و الکترونیک] میکرو ثانیه یک میلیونیم ثانیه . - میکرو ثانیه

انگلیسی به انگلیسی

• unit of time equal to one-millionth of a second

پیشنهاد کاربران

بپرس