microminiaturization


معنی: ریز سازی
معانی دیگر: ریز سازی

جمله های نمونه

1. The design can provide a reference for the microminiaturization of LED micro-projectors.
[ترجمه گوگل]این طرح می‌تواند مرجعی برای کوچک‌سازی میکروپروژکتورهای LED باشد
[ترجمه ترگمان]این طراحی می تواند مرجعی برای microminiaturization micro LED LED فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One continuing trend in computer development is microminiaturization, the effort to compress more circuit elements into smaller and smaller chip space.
[ترجمه گوگل]یکی از روندهای مداوم در توسعه رایانه، ریزمینیاتورسازی است، تلاش برای فشرده سازی بیشتر عناصر مدار در فضای کوچکتر و کوچکتر تراشه
[ترجمه ترگمان]یک روند ادامه دار در توسعه کامپیوتر microminiaturization است، تلاش برای متراکم کردن اجزای مدار بیشتر به فضای کوچک کوچک تر و کوچک تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Along with the technical development, optics part microminiaturization will cause the discrete component inevitably to the array part development.
[ترجمه گوگل]همراه با توسعه فنی، ریزمینه سازی بخش اپتیک باعث می شود که جزء گسسته ناگزیر به توسعه بخشی آرایه شود
[ترجمه ترگمان]همراه با توسعه فنی، بخش optics بخش microminiaturization منجر به مولفه گسسته در توسعه بخش آرایه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The spectrometer present a trend of microminiaturization in recent years along with the improve of the demand of the market and the development of microfabrication technology.
[ترجمه گوگل]طیف سنج روندی از ریزمینیاتوری شدن را در سال های اخیر همراه با بهبود تقاضای بازار و توسعه فناوری ساخت میکرو ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این طیف سنج روندی افزایشی را در سال های اخیر به همراه بهبود تقاضای بازار و توسعه فن آوری microfabrication نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The trend of microminiaturization of chemo- mechanical system was reviewed. The idea of miniaturization and microminiaturization of chemo- mechanical system (MMCMS) was proposed.
[ترجمه گوگل]روند ریزمینه سازی سیستم شیمی مکانیکی بررسی شد ایده کوچک سازی و میکرومیناتورسازی سیستم شیمی مکانیکی (MMCMS) پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]گرایش of از سیستم مکانیکی - مکانیکی مورد بررسی قرار گرفت ایده of و microminiaturization سیستم مکانیکی - مکانیکی (MMCMS)پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the systemic experimental research, it is concluded that the micro-pump has a stable work performance and precision pumping property, and is suitable for the microminiaturization. It c. . .
[ترجمه گوگل]با تحقیقات تجربی سیستمیک، نتیجه‌گیری می‌شود که میکروپمپ دارای عملکرد کاری پایدار و خاصیت پمپاژ دقیق است و برای ریزمینیت‌سازی مناسب است آن ج
[ترجمه ترگمان]با توجه به تحقیقات تجربی تجربی، این نتیجه حاصل می شود که پمپ کوچک دارای عملکرد کاری ثابت و ویژگی پمپاژ دقیق است و برای the مناسب است آن …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to the development of the project, the article puts forward the technology of micro-electromechanical . systems (MEMS) to achieve microminiaturization of this part.
[ترجمه گوگل]با توجه به توسعه پروژه، مقاله فن آوری میکرو الکترومکانیکی را مطرح می کند سیستم های (MEMS) برای دستیابی به ریزمینیاتورسازی این قسمت
[ترجمه ترگمان]با توجه به توسعه این پروژه، این مقاله، فن آوری میکرو الکترومکانیکی را مطرح می کند سیستم ها (MEMS)برای دستیابی به این بخش از این بخش استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The microprocessor, which can be contained on a single silicon chip, is a product of the microminiaturization of electronic circuitry.
[ترجمه گوگل]ریزپردازنده، که می تواند روی یک تراشه سیلیکونی قرار گیرد، محصول کوچک سازی مدارهای الکترونیکی است
[ترجمه ترگمان]The که در یک تراشه single وجود دارد، محصول of مدار الکترونیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Micro scale chemical experiment has been widely used in recent 20 years. It is characterized by the microminiaturization of instrument, and less reagent.
[ترجمه گوگل]آزمایش شیمیایی در مقیاس میکرو در 20 سال اخیر به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است مشخصه آن کوچک شدن ابزار و معرف کمتر است
[ترجمه ترگمان]آزمایش مواد شیمیایی در مقیاس میکرو در ۲۰ سال اخیر به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است آن با the ابزار و معرف کمتری مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present, the CMOS image sensor mainly develops to the high resolution, the high dynamic range, the high sensitivity, the ultra microminiaturization, the digitization, the multi-purpose direction.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، سنسور تصویر CMOS عمدتاً به وضوح بالا، محدوده دینامیکی بالا، حساسیت بالا، میکرومینیاتوری فوق العاده، دیجیتالی شدن، جهت چند منظوره توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، حسگر تصویر CMOS به طور عمده به وضوح بالا، محدوده دینامیکی بالا، حساسیت بالای، دیجیتال سازی، جهت چند منظوره تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And fast development of computer technology has settled solid foundation for the thing that DAS realizes intelligent and microminiaturization.
[ترجمه گوگل]و توسعه سریع فناوری رایانه، پایه و اساس محکمی برای چیزی است که DAS به هوشمندی و کوچک‌سازی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]و رشد سریع تکنولوژی کامپیوتر پایه محکمی برای چیزی است که سیستم آنتن توزیع شده، هوشمندی و microminiaturization را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The recent trend in operating system development is adopting microkernel architecture which holds such advantages as microminiaturization, modularity, portability and extendibility.
[ترجمه گوگل]روند اخیر در توسعه سیستم عامل، اتخاذ معماری میکروکرنل است که دارای مزایایی مانند کوچک سازی، ماژولار بودن، قابل حمل بودن و توسعه پذیری است
[ترجمه ترگمان]گرایش اخیر در توسعه سیستم عامل از معماری microkernel استفاده می کند که دارای مزایایی مانند microminiaturization، واحد بندی، قابلیت حمل و انتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the end of 20th century, the development trend of the electronic component, mechanism etc. is microminiaturization.
[ترجمه گوگل]در پایان قرن بیستم، روند توسعه مولفه الکترونیکی، مکانیزم و غیره میکرومیناتوری شدن است
[ترجمه ترگمان]در پایان قرن بیستم، روند توسعه اجزای الکترونیکی، مکانیزم و … microminiaturization بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper also introduces the tendency to develop sheet and thin filer inductance with the microminiaturization of switching power supply.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین تمایل به توسعه ورق و اندوکتانس فیلر نازک را با کوچک سازی منبع تغذیه سوئیچینگ معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین گرایش به توسعه sheet و inductance نازک filer با the منبع تغذیه سوییچینگ را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریز سازی (اسم)
atomization, microminiaturization

تخصصی

[کامپیوتر] ریز مینیاتور سازی .
[برق و الکترونیک] ریز کوچک سازی فرایند تبدیل مدارهای مجزا یا هیبرید به مدارهای مجتمع .

انگلیسی به انگلیسی

• miniaturization to the greatest possible degree (also microminiaturisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس